بی‌اخلاقی در حوزه‌ی نشر بیداد می‌کند

یاددداشت اعظم کیان‌افراز در حال و هوای این روزهای نشر ایران منتشرشده در روزنامه‌ی قانون به تاریخ۹۷/۳/۳۱
بی‌اخلاقی در حوزه‌ی نشر بیداد می‌کند

یادداشت اعظم کیان‌افراز در حال و هوای این روزهای نشر ایران منتشرشده در روزنامه‌ی قانون به تاریخ۱۳۹۷/۳/۳۱

 

بی‌اخلاقی در حوزه‌ی نشر بیداد می‌کند

 

#اعظم_کیان‌افراز؛ مدیر #نشر_افراز در نوشتاری با عنوان بی‌اخلاقی در حوزه‌ی نشر بیداد می‌کند در #روزنامه_قانون نوشت؛ مهم‌ترین مساله‌ای که امروز صنعت نشر و همچنین مطبوعات را تهدید می‌کند، مساله‌ی‌ قیمت کاغذ و گلاسه و بی‌ثباتی آن است. بالا و پایین شدن نرخ ارز که در این چند ماه اخیر شاهدش بوده‌ایم، تبعات فاجعه‌باری به‌دنبال داشته و بار سنگینی را بر دوش ناشران و مخاطبان کتاب گذاشته است. یادآوری این نکته ضروری است که همه‌‌ی ابعاد جامعه، اعم از مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… تحت تاثیر فرهنگ است و تمام نهادهای مربوطه باید دست‌به‌دست هم دهند و این مساله را حل کنند چرا که وزارت فرهنگ و ارشاد به‌تنهایی از عهده‌ی این کار برنمی‌آید و تمام نهادها موظف‌اند در این خصوص کاری کنند تا هرچه زودتر ارز دولتی به کاغذ تعلق بگیرد و در عین حال سیاست‌های اعلام‌شده در این باره باید ضمانت اجرایی داشته باشد.

در اردیبهشت‌ماه اعلام شد که یارانه دولتی به کاغذ تعلق می‌گیرد، اما در عمل این اتفاق نیفتاد. ما در ماه اسفند، کاغذ شصت درنود را با قیمتِ بندی ۶۰ هزار تومان تهیه می‌کردیم و امروز همان کاغذ را با قیمت ۱۱۰هزار تومان می‌خریم؛ این اتفاق برای نشر و مطبوعات فاجعه است!

متاسفانه مردم به دلایل مختلف از کتاب دور شده‌اند و با افزایش قیمت کاغذ و تاثیر آن بر قیمت کتاب این فاصله بیشتر هم خواهد شد؛ در این میان متولیان باید کاری کنند که دسترسی مردم به کتاب راحت‌تر شود.

اگر از بعد اقتصادی بگذریم، مساله‌ی‌ بعدی که حرفه‌ی نشر را دچار بحران کرده است، فضای غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای است که بر این صنف حکمفرما شده است. این فضا از سال ۱۳۹۰شروع به رشد کرد و امروز، فضای ناخوشایندی ایجاد کرده است. امروزه اکثر ناشران تنها نگاهی کاسبکارانه دارند؛ آن‌ها تنها به این فکر می‌کنند که چه کتابی منتشر کنند تا بیشتر بفروشد و متاسفانه این به رسم غالب در بازار نشر بدل شده است. اگر یک نویسنده نوبل بگیرد، می‌بینیم که هم‌زمان چندین و چند ناشر کتاب‌های او را منتشر می‌کنند.

فاجعه عمیق‌تر از این حرف‌هاست؛ متاسفانه بی‌اخلاقی بین ناشران بسیار زیاد شده است به‌گونه‌ای که با تغییر چند فعل و فاعل، کتابی که توسط یک مترجم و ناشر دیگری منتشر و مورد استقبال واقع شده است را به اسم خودشان منتشر می‌کنند!

همچنین مساله کپی و پی دی اف‌های رایگان در اینترنت نیز معضلی‌ست که باعث از بین رفتن حقوق مادی و معنوی نویسنده، مترجم و ناشر می‌شود و در کنار تمام این مشکلات، مصائبی چون #قاچاق_کتاب و #سرقت_ادبی آفتی‌ست‌ بر جان این نهالِ نحیف.

 همه به‌یاد داریم که در دهه‌ی۸۰ برخی ناشران به چاپ کتاب‌هایی چون «قورباغه‌ات را قورت بده»، یا «چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد» می‌پرداختند؛ این اتفاق در کتاب‌های روانشناسی و موفقیت می‌افتاد، اما امروز دیگر در حوزه‌ی ادبیات و فلسفه هم شاهد این رخدادهائیم؛ باید جلوی این‌گونه بی‌اخلاقی‌ها را گرفت. اگر در همان سال‌ها تدبیری برای جلوگیری از این گونه کتاب‌سازی‌ها اندیشیده شده بود، شاید امروز شاهد چنین بازار آشفته‌ای نبودیم.

شاید مهم‌ترین راهکار برای جلوگیری از این بی اخلاقی‌ها، پیوستن به کنوانسیون برن باشد؛ ما هرچه زودتر قانون کپی‌رایت را بپذیریم، کمتر با چنین فضاهای غیر اخلاقی روبه‌رو خواهیم شد. از سوی دیگر وجود کپی رایت باعث می‌شود که نشر ما در جهان به‌رسمیت شناخته شود. همین آثاری که ما بدون اجازه‌ی نویسنده‌اش ترجمه و منتشر می‌کنیم خود یک کار غیر اخلاقی است و بهتر است متولیان هرچه زودتر فکری برای پیوستن به کنوانسیون کنند تا شاهد رشد و اعتبار آثار تالیفی‌مان در سطح جهان شویم، چراکه متاسفانه در حال حاضر آثار تالیفی ما کمتر خوانده می‌شود و متاسفانه کتاب‌های ترجمه مخاطب بیشتری دارند.

یکی دیگر از معضلات نشر، فقدان فضای برابر برای ارائه‌ی کتاب در ویترین کتاب‌فروشی است. تعداد ناشران نسبت به کتابفروشی‌ها بسیار بیشتر است. بسیاری از محلات دارای کتابفروشی نیستند. نباید کتابفروشی‌ها را در یک منطقه متمرکز کرد بلکه باید در سطح شهر پخش شوند تا مردم به کتاب دسترسی آسان‌تری داشته باشند.

در کنار تمام این مسائل که اشاره کردم، برخوردها و نگاه‌های سلیقه‌ای که در تمام این سال‌ها وجود داشته و گاهی همچنان ادامه دارد به فضای نشر ضربه زده است. برای مثال در دولت‌های نهم و دهم، آسیب جدی‌ای به نشر و کتاب وارد شد که شاید تا سال‌های سال جبران نشود. در آن دولت‌ها، نگاه‌ها و برخوردهای سلیقه‌ای حاکم بر فضای نشر بیداد می‌کرد و همین نگاه‌های سلیقه‌ای، اعتماد مخاطب را کم کرد.

در پایان بهترین راهکاری که می‌توان برای نجات این صنعت ارائه داد، واگذاری تمام امور نشر به اتحادیه‌ و صنف است.