گفت و گو با مدیر نشر افراز درباره نشر ادبیات داستانی

گفت و گو با مدیر نشر افراز درباره نشر ادبیات داستانی
گفت و گو با مدیر نشر افراز درباره نشر ادبیات داستانی


منتشر شده در روزنامه اعتماد دوشنبه ۹۶/۱۰/۲۵
نتوانستیم داستان‌هایمان را به مخاطب جهانی معرفی کنیم
‎  در تاریخ ادبیات ما همواره نویسندگان و مترجمان ادبی جایگاهی رفیع از حیث طبقه اجتماعی داشتند، اما ناشران ما به‌رغم فراز و نشیب‌های فراوان همواره در پشت صحنه ادبیات بوده‌اند. نشر افراز یکی از موسسات انتشاراتی خصوصی است که بیش از یک دهه است خود را به‌عنوان ناشر تخصصی در حوزه ادبیات داستانی به بازار نشر کتاب شناسانده است. چندی پیش فرصتی دست داد تا با اعظم کیان‌افراز، مدیر نشر افراز درباره بازار نشر ادبیات داستانی کشور به گفتگو بنشینیم. او که فارغ‌التحصیل ادبیات فارسی از دانشگاه شیراز
‎است، از دغدغه‌اش در رشد ادبیات داستانی و نمایشی در کشور گفت:
‎ به‌عنوان یک ناشر، چرا ادبیات داستانی را به‌عنوان حوزه تخصصی خود انتخاب کردید؟
‎البته در نشر افراز، آثار ادبیات داستانی و نمایشی را در کنار هم کار می‌کنیم. اما اگر علت این انتخاب را جویا باشید این امر به علاقه و تجربیات کاری من در موسسه شهرکتاب و همین‌طور رشته تحصیلی‌ام بازمی‌گردد. تأسیس موسسه شهر کتاب در اواسط دهه 07 به‌عنوان محلی برای عرضه محصولات فرهنگی (البته با توجه ویژه به کتاب) اتفاق بسیار مثبتی در فضای اجتماعی-فرهنگی ما بود. فضای نسبتا باز آن دوره نقشی تأثیرگذار در گرایش عمومی به‌سمت کالاهای فرهنگی از جمله موسیقی، تئاتر و کتاب بود. در آن دوره برای نخستین بار موسیقی پاپ به بازار عرضه شد. جامعه جوانی که عطش این قبیل محصولات را داشت، استقبال خوبی از این اتفاق کرد. در آن زمان بحث کتاب و داستان‌نویسی هم رونق خوبی پیدا کرد. کارگاه‌‌های داستان‌نویسی شکل گرفت که سعی در تربیت و آموزش نسل جوان علاقه‌مند به این حوزه داشت، اما درست زمانی‌که نوبت به خروجی این نسل رسید مصادف شد با روی کار آمدن دولت نهم و دهم و لطمه‌ای که به
‎حوزه فرهنگ و ادبیات زده شد.
‎در آن زمان که در شهرکتاب فعالیت می‌کردم متوجه نیاز بازار ادبیات نمایشی و داستانی ایران شدم. بازار کتاب کشور در این حوزه فقدان منابع خوب دارد چه در قالب داستان و مجموعه داستان و چه در حوزه نظریه‌پردازی ادبیات داستانی. همین احساس نیاز باعث شد در سال۱۳۸۰ و پس از گرفتن مجوز نشر تصمیم گرفتم که در این حوزه کار کنم. البته نباید میزان اثرگذاری این گونه از ادبیات غافل بود. مخاطب ادبیات داستانی مخاطب عام‌تری است پس مسلما اثرگذاری این آثار به
‎مراتب بیشتر از انواع دیگر متون است.
‎ملاک و معیار شما در انتخاب آثار داستانی چیست؟
‎اعتقاد شخصی من همواره حمایت از نویسندگان تازه کار و یا کمتر شناخته‌شده‌تری بوده که علی‌رغم کار خوبشان، هنوز مجالی برای عرضه آن به بازار نیافتند. البته این رویکرد هم در حوزه ترجمه و هم در حوزه داستان‌های تألیفی در نشر افراز وجود دارد. از همان ابتدا می‌دانستیم راه سختی در پیش داریم اما هدف ما معرفی استعدادهای کشف‌نشده و همین‌طور رشد ادبیات داستانی بود. در راستای همین هدف با کمک گرفتن از کارشناسان ادبی سعی کردیم تنوع
‎نگاه و سبک در آثار را نیز مدنظر قرار دهیم.
‎به‌عنوان یک ناشر تخصصی، گرایش شما بیشتر به سمت ترجمه است یا تألیف؟
‎اگر از تمایل شخصی‌ام بپرسید مسلما چاپ داستان های تألیفی برایم در الویت قرار دارد، اما به لحاظ حرفه ای موضوع کمی متفاوت است. متأسفانه به‌دلیل عدم استقبال از آثار تألیفی، و همین‌طور عدم اعتماد بین افراد دخیل در این حوزه به نوعی باعث کم شدن انگیزه ناشران در چاپ ادبیات تألیفی میشود.
‎ نظر شما درباره عدم رشد رمان تألیفی در کشور چیست؟ در وهله اول آیا با این نظر موافق‌اید که ادبیات داستانی ما همواره تحت تأثیر ترجمه بوده است ؟ اگر پاسختان مثبت است علت این امر را چه می‌دانید؟
‎این سوال را می‌توان از جهات مختلف پاسخ داد. عدم رشد مطلوب ادبیات داستانی تألیفی نتیجه عوامل گوناگونی است که تا حد امکان در این‌جا به‌طور خلاصه مواردی را بیان می‌کنم. در وهله اول عدم گسترش زبان فارسی در جهان است و به‌تبع آن عدم عرضه ادبیات تألیفی ما در سطح جهان است. متآسفانه به‌دلیل نپذیرفتن
‎قانون کپی‌رایت و نپیوستن به کنوانسیون برن، ما نتوانستیم ادبیات و داستان‌های تآلیفی‌مان را به
‎ مخاطب جهانی معرفی کنیم. ازطرفی نویسنده داستان تألیفی در داخل هم با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان است. متأسفانه در بحث صدور مجوز، روی ادبیات داستانی تألیفی حساسیت‌های بیشتری وجود دارد، طبیعی است نویسنده در این شرایط نمی‌تواند قوه خلاقیت خود را برای تولید یک اثر داستانی آزادانه به‌کار بگیرد. از بحث مجوز که بگذریم به میزان مخاطب آثار می‌رسیم. در یک دهه اخیر نسلی از نویسندگان جوان وارد این حوزه شدند که بایستی آثارشان دیده، خوانده و نقد شود،

تداوم در داستان‌نویسی یکی از مهم‌ترین مولفه‌های رشد محسوب می‌شود. نمی‌توانیم از نویسندگان جوانمان انتظار داشته باشیم با کار اول یا دوم خود مطرح شوند. شاید تمام این موارد را بتوان در «حرفه‌ای نبودن» ادبیات در کشور جست‌وجو کنیم. نویسندگی در کشور ما شغل محسوب نمی‌شود نویسندگان ما نمی‌توانند از این راه امرار معاش کنند پس چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم با وجود دغدغه گذران زندگی، تمام توان و فکر خود را برای خلق
‎اثری جهانی بگذارند.
‎بازخورد بازار را در مواجهه با ادبیات داستانی چه در حوزه تألیف و چه در حوزه ترجمه چگونه ارزیابی می کنید؟
‎برای پاسخ به این سوال به تجربه خودمان در نشر افراز رجوع می‌کنم. مفید آقا (مرتضی کربلایی لو)، صورتک های تسلیم (زنده‌یادمحمد ایوبی) و ترجیع‌بندی برای شاعران جوان (زنده‌یادفتح‌الله بی نیاز) از نخستین آثاری بودند که توسط نشر افراز روانه بازار شد. مواجهه بازار با این آثار بسیار ناامیدکننده بود مراکز توزیع و کتابفروشی‌هایی که انتظار می‌رفت از ناشران جوان حمایت کنند، هیچ حمایتی از آثار ما نکردند. به‌دلیل عدم وجود گسترده مخاطب خصوصا در حوزه داستان تألیفی و مجموعه داستان برای ناشران تازه‌کار انتظار می‌رود توسط ناشران مطرح که امکاناتی از قبیل کتابفروشی و شبکه توزیع کتاب دارند حمایت شوند که متأسفانه این اتفاق در کشور ما نمی‌افتد. البته؛ باز هم باید گفت متاسفانه؛ در حوزه‌ی ترجمه شرایط فروش و بازار خیلی فرق می‌کند، حتی برای ناشران تازه‌کار.
‎در این شرایط طبیعی است که ناشر هم انگیزه‌اش را برای چاپ آثار داستانی تألیفی از دست بدهد.
‎مشکلات و مخاطرات موجود بر سر راه ناشران ادبیات داستانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ می‌توانیم از تجربیات خودتان شروع کنیم.
‎این مشکلات و مخاطرات بسیار زیاد است. یکی از مهم ترین مشکلات به بحث فروش و درآمد حاصل از نشر اثر است. زمانی‌که ناشر می‌بیند از طرفی اثر تألیفی در مقایسه با اثر ترجمه شده مخاطب کمتری دارد و از طرفی دیگر بیش از آثار ترجمه‌ گرفتار ممیزی می‌شود پس دیگر انگیزه‌ای ندارد که از آثار تألیفی حمایت کند. از سویی دیگر سیستم پخش ما در توزیع کتاب سیستمی معیوب است و همین امر هم به ناشر زیان می‌رساند و هم بعضا موجب
‎دلسردی و سرخوردگی نویسندگان می‌شود.
‎تجربه نشر افراز مخصوصا در سال‌های اول تجربه سختی بود. ما در نشر افراز با هدف شناساندن استعدادهای ناشناخته و یا کم‌تر شناخته‌شده وارد بازار نشر شدیم همواره سعی می‌کردیم از نویسندگانی حمایت کنیم که علی‌رغم ارزش ادبی کارشان تا آن زمان مجالی برای عرضه آثار خود نداشتند، اما متأسفانه ناشران باسابقه‌ و مطرح که امکاناتی مثل مرکز پخش و کتابفروشی داشتند هیچ حمایتی از ما نکردند. البته این دشواری‌ها محدود به عدم حمایت در بازار نشد در
‎برخی موارد فضای روانی منفی بر علیه انتشارات ما به راه انداختند که حتی نویسندگان ما را علیه ما تحریک می‌کردند.
‎عکس‌العمل شما به‌عنوان ناشر در مواجه با این شرایط چه بود؟
‎ ما همچنان با اراده‌ای مصمم‌تربه کار خود ادامه دادیم  و در سال  ۱۳۸۹پروژه‌ای تعریف کردیم به‌نام «داستان امروز ایران»، هدفمان این بود با سخت‌گیری بیشتری آثار را انتخاب کنیم تا به‌نوعی فضایی که علیه انتشارات ما به راه انداخته بودند را با ارائه آثار قوی‌تر بشکنیم.  برای این کار حتی کارشناس ثابت استخدام کردیم، پس از گذراندن چند مرحله ارزیابی برای چاپ در مجموعه داستان امروز ایران به تأیید نهایی می‌رسید. در اردیبهشت سال ۱۳۹۰ ،۱۲ جلد داستان امروز ایران منتشر کردیم. اما اتفاق بسیار تلخی برای ما افتاد. در آن سال پس از اتمام کار نمایشگاه کتاب متوجه شدیم امتیاز نشر افراز لغو شده است. در آن سال چند موسسه انتشاراتی لغو امتیاز شدند، اما ما هیچ گاه
‏‎این موضوع را رسانه‌ای نکردیم و این برای نخستین بار است که درباره این موضوع صحبت می‌کنم.
‏‎علت باطل شدن مجوز نشر افراز چه بود؟
‏‎در آن دوره گویا مصوبه‌ای در شواری عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده بود که بر مبنای آن موسسات انتشاراتی در قبال آثاری که برای دریافت مجوز به ارشاد می‌فرستادند مسئول بودند و چنان‌چه این آثار به هر دلیلی مجوز نمی‌گرفتند برای ناشر امتیاز منفی محسوب می‌شد اتفاقا در آن زمان ما تمام توان خود را برای چاپ داستان‌های تألیفی گذاشته بودیم و به همین دلیل گویا امتیاز منفی بیشتری برای ما درج شده بود و نهایتا به لغو امتیاز نشر افراز منجر شد. این موضوع چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ کاری ضربه بزرگی به ما زد، اما هیچگاه از مواضع خود عقب نکشیدیم و تلاش کردیم تا پس از حدود یکسال مجددا مجوز ‎فعالیت گرفتیم. البته این موضوع نشر افراز را نه یکسال بلکه 5-6 سال عقب انداخت.
‏‎در سوالات قبل از دشواری فرآیند دریافت مجوز چاپ مخصوصا درباره آثار داستانی تألیفی گفتید.
‏‎بله. ببین ید ادبیات داستانی ،جدا از کارکرد سرگرم‌کننده همواره کارکردی اجتماعی- فرهنگی نیز داشته است. رسالت نویسنده پرداختن به مسائل و معضلات اجتماعی، فرهنگی ،اخلاقی و بعضا سیاسی است اما پرداختن به این قبیل موضوعات، فرآیند دریافت مجوز را با مشکل مواجه می‌کند. البته کنترل و نظارت بر کتاب در دولت های مختلف متفاوت بوده است. در دولت نهم و دهم که هم‌زمان بود با اوایل شروع کار نشر افراز این شرایط بسیار سخت‌تر بود. امیدوارم این رویکرد تغییر کند و مراجع دولتی با اعتماد به نویسنده و ناشر ادبیات داستانی نگاه کنند نه با عینک شک و توهم خیانت و توطئه. متأسفانه در آن دوران گفتمانی مشترک و سازنده بین ارشاد و نویسندگان و ناشران وجود نداشت چنانچه این فضا تغییر کند مطمئنا شاهد شکوفایی بیش از پیش ادبیات داستانی
‏‎تألیفی خواهیم بود.
‏‎نقش برگزاری جوایز ادبی را در رشد ادبیات داستانی چگونه ارزیابی می کنید؟
‏‎اگر جوایز ادبی به دور از باندبازی و تأثیر مافیای نشر برگزار شود مطمئنا نقش مثبتی در ایجاد انگیزه بین نویسندگان و ناشران ما خواهد داشت. جوایزی مانند مهرگان و واو از جوایزی هستند که همواره به دور از چنین فضاهایی کار کرده‌اند و اعتبار خوبی در بین اهالی قلم به‌دست آوردند.
‏‎و اما صحبت‌های پایانی شما...
‏‎مشکلات و معضلات موجود در این کار هیچ‌گاه باعث توقف ما نشد، بلکه هربار مصمم‌‌‌تر از قبل شروع کردیم.
‏‎آزاده اشرفی
‏‎