گفت و گوی روزنامه اصلاحات با اعظم کیان افراز
کتابی با تیتراژ 500 عد چه آسیبی به اجتماع میتواند برساند
بخشی از گفتوگوی روزنامه اصلاحات با اعظم کیانافراز، موسس و مدیر مسئول انتشارت افراز
نگاههای سلیقهای بلای جان فرهنگ است
سعید طاهری- به نظر میرسد مشکلات و کمبودهای پررنگ حوزه فرهنگ، به همراهی جداییناپذیرش بدل شده و فعالان حوزهی فرهنگی هم به آنها خو کرده و همواره برای کنار آمدن با آن تلاش کردهاند تا بتوان راه را ادامه بدهند؛ راهی که طی کردنش دشوار به نظر میرسد و باید چشم به عملکرد دولت تدبیر در سالهای پیشرو دوخت...
اعظم کیانافراز، موسس و مدیرمسئول انتشارات افراز که دو دهه از زندگیاش را در این مسیر گذرانده؛ به عنوان یکی از فعالان حوزه کتاب و تولید اندیشه در این گفتوگو از مشکلات موجود و دغدغههای ناشران میگوید. مشکلاتی که به نظر لاینحل میرسند و درمانشان در این شرایط حاکم بر جامعه عمر نوح میخواهد و یا صبر ایوب...
چه خبر از کتاب؟
راستش کتاب و کتابخوانی، این روزها حال و احوال خوشی ندارد و اگر بخواهم واضح بگویم: بیمارند!متاسفانه پس از نمایشگاه کتاب که دوباره در شهر آفتاب برگزار شد، بازار کتاب دچار رخوت شده است. اتفاقی که سالانه و پس از برگزاری نمایشگاه رخ میدهد و تا چند ماه صنعت نشر به رکودی مشهود دچار میشود و سکوت جای تمام آن شلوغی و سر و صدا و شور و شوق ایام ده روزهی نمایشگاه را میگیرد.
ظاهرن از برگزاری نمایشگاه در شهر آفتاب دل خوشی ندارید...
متاسفانه نمایشگاه کتاب در دو سال اخیر به شهر آفتاب منتقل شده و موقعیت مکانی شهر آفتاب برای ما به معظل بدل شده است. طبیعی است که برگزاری نمایشگاه در شهر آفتاب باعث شود تا عدهی زیادی قید حضور در نمایشگاه را بزنند و برای دیدن آثار جدید نیایند. از طرفی نبود ویترینهای کافی برای عرصه محصولات ناشران در سطح شهرها هم در این امر بیاثر نبوده است. دولت در این زمینه باید ناشران را همراهی کند و برای مثال: ناشران قدرت خرید و اداره فروشگاهی با سند تجاری را ندارند و باید برای این موضوع راهکاری اندیشیده شود. حتی سوبسید دولت روی قبض آب و برق و عوارض و... هم بیتاثیر نیست. اگر این اتفاق بیافتد.
فکر میکنید ویترین عرضهی کتاب کم است؟ برای مثال خیابان انقلاب بازار اصلی ناشران در ایران است...
در حال حاضر و با تعداد کتابهایی که منتشر میشوند، ویترین عرضهمان کم است. زمانی عمده بازار کتاب ما، راستهی انقلاب بود اما این روزها کتابفروشیها در راستهی انقلاب بدل به فروشگاههای عرضهی کتابهای کمک آموزشی و کنکوری شدهاند ماهیتشان تغییر کرده است. دیگر ناشران تولید اندیشه نمیکنند و به فکر تولید کتابهای سودآور آموزشی هستند. از طرفی نظام آموزشی غلط هم در این اتفاق سهیم است. در نتیجه بازار اصلی کتاب در تهران تغییر ماهیت داده است. این روزها تعداد کتابهای منتشر شده بسیار زیاد شده و ناشرانی که عناوین تازه را منتشر میکنند، متاسفانه از پشتوانهی علمی و تجربهی کافی برخوردار نیستند. از طرفی و با ورود سرمایهداران به حوزهی فرهنگ و مخصوصن ادبیات، تولید انبوه دستور آثار بیکیفیت قرار داده است. قیمت بالای کتابها و افزایش قیمتها در سالهای اخیر هم تاثیر زیادی در کم شدن استقبال مخاطبان از آثار ادبی شده است. متاسفانه این اتفاق رخ داده است. اوایل دههی نود ما با افزایش عجیب و روزانه قیمت کاغذ مواجه شدیم. قیمت کاغذ به طرز وحشتناکی بالا میرفت و همه سکوت کرده بودند. تصور کنید قیمت کاغذ در عرض مدت کوتاهی تا 4 برابر افزایش پیدا کرد و دولت هم هیچ حمایتی از ناشران نکرد. ناشرانی که همهچیز را به صورت نقد برای انتشار کتاب خریداری میکنند باید یک سال برای برگشت سرمایهشان صبر کنند و این وضعیت ضربهی مهلکی بهشان زده است. البته در اوایل دههی 80 به ناشران سوبسیدهایی تعلق میگرفت که برداشته و به فراموشی سپرده شد اما مدتی ارشاد بخشی از هزینه کتابها را متقبل میشد و در واقع درصدی از کتابها را از ناشران میخرید که آن هم برای همه یکسان نبود و بسیار سلیقهای انجام میشد و فقط بعضی از ناشران از این حمایت دولتی بهره میبردند که آن هم پس از مدتی برچیده شد و حمایتهای دولتی از ناشران به کلی قطع شد.
محتوای آثار تولید شده چه تاثیری بر روند استقبال مخاطبان از کتابها شده است؟
مسلمن تولید آثار با کیفیت تاثیرگذار است و به رونق حوزهی کتاب کمک شایانی میکند اما فکر میکنم این امر منوط به آن باشد که انتشارات در حوزههای تخصصی فعالیت کنند و تمرکزشان را بر یک حوزه بگذارند. در این شرایط هر نشر به صورت تخصصی در یک حوزه فعالیت میکند و ما شاهد انتشار آثار با کیفیت به لحاظ محتوایی خواهیم بود. از طرف دیگر نویسندگان باید سطح مطالعهی خود را بالا ببرند و برای انتشار آثارشان عجله نداشته باشند. ما نویسندگانی داریم که 40 سال را صرف تحقیق و مطالعه کردند و سپس اثرشان را منتشر کردند و این نشان از جدیتشان دارد.