بیقانونی و رعایت نکردن حق پدیدآور، از رسانهی رسمی تا ناشران پختهخوار
یادداشتی از اعظم کیانافراز، منتشرشده در خبرگزاری ایرنا
زمانی که اپلیکیشن ایرانصدا، وابسته به سازمان صدا و سیما، غیر قانونی و بدون اجازه گرفتن از ناشر و صاحب اثر، رمانهای پرفروشِ ناشران (آثاری چون: زمانی که یک اثر هنری بودم، آخرین انار دنیا، خیابان بوتیکهای خاموش، هیولای هاوکلاین، باد سهمگین، باغ وحش شیشهای و...) را با فرمت صوتی منتشر میکند، دیگر از ناشران نان به نرخ روز خور و نوکیسه و تازهبهدورانرسیده، چه توقعی است؟!
وقتی بار اولی نیست که این مسأله در نشر خاصی اتفاق میافتد و باز هم دست به این سرقتهای ادبی میزنند و این بیاخلاقیها تکرار میشود، و این بار انتشار کتابی در آستانهی چاپ بیستم!، در کنار تکههای دیگرِ پازل که کنار هم چیده شود، شک به یقین تبدیل میشود که مسأله چیز دیگری است و ریشه در جای دیگری دارد.
امروز که دو دهه از فعالیت نشر افراز میگذرد، وقتی به گذشته برمیگردیم، در کنار همراهی و مهر مخاطبانمان که پشتوانهی حقیقی و دلگرمیِ ما در ادامهی این راه پر فراز و نشیب هستند، برخی از ناملایمتیها و تنگنظریها را نیز مرور میکنیم. رفتارهایی غیرحرفهای و تنگنظرانه که از درون خانوادهی نشر اعمال میشود تا ما را در برابر این سوال اساسی قرار دهد که مگر نه اینکه در درجهی اول، خود این خانوادهی بزرگ باید حامی یکدیگر باشند؟
بهظاهر پاسخ آری است؛ اما در عمل شاهد بیاخلاقیها و کژاندیشیهایی در حوزهی نشر هستیم که متاسفانه به یک عرف تبدیل شدهاند.
یکی از این بیاخلاقیها که متاسفانه به رویهای کاملا عادی بدل شده، معضل چاپ کتاب با «ترجمههای تکراری» است. جدا از تبیین راهکارهای قانونی در جهت اعمال حقیقی قانون کپیرایت و قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان، بهنظر میرسد خود فعالان حوزهی نشر نیز باید پیشگام مبارزه با این وضعیت آشفتهی حوزهی ترجمه باشند؛ چراکه امروز ادبیات مکتوب ترجمهی ما به همین دلیل است که آسیب جدی خورده است و هر روزه کتابهای ترجمهی تکراری - که اگر کپی و سرقت ادبی نکنند و واقعا ترجمه شود - از ترس عقب ماندن از بازار و دیگر رقبا، ترجمههای سریع و بیکیفیت را بیشتر شاهدش هستیم و نهتنها مخاطب را گمراه میکند که در این وانفسای کاغذ و نشر، کاغذ باطل کرده است و جای کتاب بهتری را در قفسه تنگ. از آسیبش به ادبیات و زبان میگذریم که در این مجمل نمیگنجد.
بهطور مشخص در حوزهی ادبیات کردی، انتشارات افراز تنها ناشری است که از همان آغاز و به موازات ترجمههای آثار غربی و نیز تالیفی، با راهاندازیِ بخشِ "ادبیات همسایه"، به صورت حرفهای و جدی به معرفی نویسندههای کرد و ادبیات کردی پرداخت. کار سترگی که پیش از آن توسط هیچ ناشری اتفاق نیفتاده بود و اتفاقی نو در بازار کتاب ایران بهشمار میآمد. در کنار ادبیات کردی، گسترش ادبیات ارمنی و عربی، که جایگاهی در ایران نداشت، از دیگر فعالیتها و دغدغههای نشر افراز در آن روزها بود.
اکنون اما وضعیت بهگونهای شده که بین ناشران، در چاپ آثاری که زمانی هیچ نشری جرات نزدیک شدن به آن حوزه را نداشت، رقابت شکل گرفته است؛ که ایکاش حداقل این رقابتی سالم بود و نه این بیاخلاقیها و... که امروز دامن نشر ایران را گرفته است.
گستردگیِ این موارد، برگ زرینی در مجموعهی نشر افراز و کارشناسان آن مجموعه محسوب میشود، که بهقدری انتخابهای درستی در این حوزه انجام میشود که به مرجعی برای انتخاب کتابهای ترجمه در انتشارات دیگر بدل شده است، چراکه امروز بسیاری از رمانها و نمایشنامههایی که پیش از این در نشر افراز منتشر شدهاند، ناشران زیادی اقدام به چاپ همان کتابها در طی سالیان مختلف کردهاند.
در انتها، چند مورد را صرفا جهت نمونه و گزارش به مخاطبانمان میآوریم؛ که صاحبان اصلی انتشارات افراز و عامل دوام آوردنمان در این وضعیت سخت و دشوار، همین شما مخاطبان فرهیختهمان هستید.
به امید روزی که بیاخلاقی در تمام حوزهها، خاصه حوزهی فرهنگ و نشر، ریشهکن شود.
✔️ «زمانی که یک اثر هنری بودم» - اریکامانوئل اشمیت / مترجمان: فرامرز ویسی، آسیه حی
تاریخ انتشار: ۱۳۸۷ - نشر افراز
✔️ «عمویم جمشیدخان؛ مردی که باد همواره او را با خود میبرد» - بختیار علی / ترجمهی رضا کریممجاور.
تاریخ انتشار: اردیبهشت۱۳۹۱ - نشر افراز
✔️ «آخرین انار دنیا» - بختیار علی / ترجمهی آرش سنجابی.
تاریخ انتشار: ۱۳۸۷ - نشر افراز
✔️ «غذا، دعا، عشق» - الیزابت گیلبرت / ترجمهی ندا شادنظر.
تاریخ انتشار: ۱۳۸۹ - نشر افراز
✔️ «ده فرزند هرگز نداشتهی خانم مینگ» - اریکامانول اشمیت / ترجمهی فهیمه موسوی.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۳ - نشر افراز
یادداشت را با بخشی از یادداشت منتشرشدهام در خبرگزاری ایسنا در تاریخ نهم خردادماه۱۳۹۵ به پایان میرسانم؛
در این فضای رو به زوال نشر کشور که بهناچار باید بدبینانه به آن نگریست و پذیرای قضاوت تلخی بود که آیندگان دربارهی ما ناشران و دستاندرکاران این حوزه خواهند داشت، فضای بیاخلاق و غیر حرفهای، رشد سریع و قارچگونهی ناشران، مافیای پخش و مطبوعات، لابیها، جوایز کاذب ادبی، روابط ناسالم و صرفا اقتصادی، خودی غیرخودی خواندن، حمایتهای نابجا و نابرابر، برخوردهای سلیقهای و.. و عوامل بسیاری از این دست، که در این مقال نمیگنجد، بیشک یکی از مهمترین پیامدهایش، حذف و به حاشیه راندنِ ناشران مستقلی است که همانا رسالت اصلیشان، تولید اندیشه بوده است.
انتشارات افراز از همان نخستین روزهای فعالیتش در کنار معرفی نویسندگان نوقلم ایرانی به چاپ و انتشار آثار نویسندگان برجستهی جهان پرداخت که تا پیش از آن در ایران کتابی از آنها منتشر نشده بود و بهنوعی میتوان گفت برای اولین بار توسط انتشارات افراز به مخاطبان ایرانی معرفی شدند. داستاننویسانی چون: کورت توخولسکی، آن تایلر، فرانسوا موریاک، ریچارد فورد، بختیار علی، ژان اشنوز، پیتر اکروید، سوزان کالینز، احلام مستغانمی، الیاس خوری، مارک لوی، نوئل گریک، و...
که به این نامها باید بسیار افزود.
اما بهروز نبودن فضای آکادمیک، نداشتن سنت نقادانه، کمبود فضای مطبوعاتی و تبلیغاتی سالم و حرفهای، عدم اعتماد مخاطب به آثار نویسندگان کمترشناختهشده، عملکرد کاملا بازاری و صرفا اقتصادی چرخهی معیوب مراکز توزیع و فروش و... سبب شد تلاش ما برای معرفی و توزیع بسیاری از آثار منتشرشده از این نویسندگان به جامعهی ادبی در آن زمان با مشکلات و سختیهای بسیار زیادی همراه باشد و...
در معضل چاپ کتاب با «ترجمههای تکراری» جدا از تبیین راهکارهای قانونی در جهت اعمال حقیقی قانون کپیرایت و قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان، بهنظر میرسد خود فعالان حوزه نشر نیز باید پیشگام مبارزه با این وضعیت آشفته حوزه ترجمه باشند.
اعظم کیانافراز
اسفند۱۳۹۸
لینک خبر: https://bit.ly/2wScYtP