دربارهی آن بچت و رمان "بلکانتو"؛ اپرای کلمات - منتشر شده در روزنامه آرمان ملی
«بل کانتو» در سال 2001 منتشر شد و... توانست انبوهی از جوايز را درو کند: از جمله جايزه پنفاکنر، جايزه ادبيات داستاني زنان، جايزه کتابفروشيهاي آمريکا، کتاب سال آمازون و نيويورکتايمز را.
رویا رمضانی - مترجم
آن پچت آنطور که جان آپدایک نویسنده شهیر آمریکایی میگوید با «بل کانتو» بود که توانست جایگاهش را در میان رماننویسان جهان از سطح شخصی به مرتبهای والا برساند. «بل کانتو» در سال 2001 منتشر شد و به سرعت توانست به کتابی پرفروش در سطح بینالمللی تبدیل شود. این رمان توانست انبوهی از جوایز را درو کند: از جمله جایزه پنفاکنر، جایزه ادبیات داستانی زنان، جایزه کتابفروشیهای آمریکا، کتاب سال آمازون و نیویورکتایمز را.
در رمانی که با یک لبخند آغاز میشود و بیشک سزاوار آن است، قدرتمندترین مدیر شرکت لوازم الکتریکی در ژاپن به مناسب جشن تولدش به یکی از کشورهای آمریکای جنوبی دعوت میشود. این کشور اسم ندارد و همانطور که بلافاصله آشکار میشود، کشوری بیثبات است. در گرماگرم این ضیافت باشکوه، عدهای تروریست میآیند و مهمانها، از جمله مشهورترین شخص حاضر در جشن را گروگان میگیرند.
کشور میزبان این جشن تولد را به این امید ترتیب داده که آقای هوزوکاوا، مؤسس و مدیر شرکت نانسی را که عاشق موسیقی است ترغیب کند کارخانهای در آنجا تاسیس کند و هدیه ارزشمند تولد او در هیات یک خواننده بلندآوازه سوپرانو به نام رکسان کاس در جشن تولد ظاهر میشود.
«ایتالیا، انگلیس و آمریکا» خواننده بهتزده هنگام گروگانگیری تروریستها نام این کشورها را زیر لب بر زبان میآورد و با خودش عهد میکند که دیگر هرگز خارج از این سه کشور قابلاعتماد اجراهای پرسود ولی مشکوک را قبول نکند و اما سایر مهمانها، که به زور تفنگ روی زمین دراز کشیدهاند، شروع میکنند به حرفزدن و زمزمهکردن. «تا اینکه سالن به یک مهمانی تبدیل شد که در آن همه دمر روی زمین خوابیده بودند.» و بهنحوی، آنچه در ابتدا وضعیتی هولناک و رعبآور بهنظر میرسد به طرز عجیبی به وضعیتی مدهوشکننده تبدیل میشود، چراکه معلوم میشود مدعوین، ژنرالها و شبهنظامیها همگی تا مدتزمان نامعلومی در عمارت معاون رئیسجمهور محبوس خواهند بود. رئیسجمهور که تروریستها به امید گروگانگرفتن او آمدهاند، در جشن حضور ندارد؛ چون سریال ملودرام مورد علاقهاش در تلویزیون در حال پخش بوده است.
حال اپرای واقعی است که این کتاب پرکشش را تحتالشعاع قرار میدهد، زیرا مهمانهایی که از سرتاسر دنیا در آنجا جمع شدهاند متوجه میشوند که موسیقی به زبان مشترکشان تبدیل شده است. وجه اشتراک همه این است که با زیبایی صدای رکسان از خود بیخود میشوند، رکسان هم مطمئنا خوب میداند چگونه از صدای خود استفاده کند. وقتی یکی از ژنرالهای مسئول گروگانگیری سعی میکند یک جعبه نُت موسیقی را از رکسان دریغ کند، رکسان به مترجم آقای هوزوکاوا (که ناگهان به ارزشمندترین فرد حاضر در عمارت تبدیل شده) میگوید: «بهش بگو دیگه کافیه. اگه همین الان اون جعبه رو بهم نده دیگه در طول این آزمایش اجتماعی شکستخورده یه دونه نُت هم از من یا اون پیانو نمیشنوید.»
مترجم میپرسد: «واقعا؟»
رکسان جواب میدهد: «لاف نمیزنم.»
یکی از زیباییهای داستان «بل کانتو» این است که آن پچت از تجربه هولناک گروگانبودن برای یافتن پتانسیلهای غیرمنتظره شخصیتهای کتابش استفاده کرده است، مثل پتانسیل تازه رکسان کاس در رهبری. در کتابی که هم هنر و زیبایی را ستایش میکند و هم یک کمدی اجتماعی رندانه و ظریف است، ویژگی شگفتآور دیگری که پدیدار میشود ذوق و سلیقهای است که میزبان برای گرداندن امور خانه از خود نشان میدهد، آنهم به محض اینکه متوجه میشود گروگان گرفتهشدن حرفه سیاسیاش را نابود کرده است. «یک حوله ظرفخشککن دور کمرش میپیچید و ویژگیهای سرپیشخدمتِ جذاب یک هتل را به خود میگرفت. میپرسید: چای میل دارید؟ میپرسید: اگه زیر صندلیای رو که روش نشستید جاروبرقی بکشم مزاحمتون نمیشم؟ همه به روبن علاقه داشتند. همه فراموش کرده بودند که او معاون رئیسجمهور آن کشور است.»
همچنان که داستان پیش میرود و تمدن جدیدِ خودانگیختهای زیر سقف خانه معاون رئیسجمهور به وجود میآید، خانم پچت اجازه میدهد زندگیهای جدید شخصیتهایش مثل گل شکوفا شوند. کیفیت جادوی این داستان تا آنجا پیش میرود که پس از آزادشدن همه گروگانهای زن بهجز رکسان، معلوم میشود یکی از سربازها دختر جوان زیبایی به نام کارمن است. منصفانه است، کتابی که اپرا در بطن آن قرار گرفته به یک کارمن هم نیاز دارد، ولو اینکه این کار من تابهحال چنین آوازخواندنی به گوشش نخورده باشد. و ولو اینکه او بیشتر به این خاطر اینجاست که در طول درسهای زبانآموزی در ساعت دو بامداد توی کمد ظروف چینی عاشق مترجم ژاپنی شود. با اینکه وقایع این رمان تماما به فضای داخل عمارت معاون رئیسجمهور محدود میشود، خانم پچت با جادوی قلم خود مانع احساس تنگناهراسی میشود و فضای داستان را همواره تازه نگه میدارد.
لینک خبر: https://bit.ly/2Ii0Gxq