یادداشت منتشر شده در روزنامه آرمان ملی:هار زندگی دوشیزه جین برودی؛ یک شاهکار
«بهار زندگي دوشيزه جين برودي» ششمين رمان و مشهورترين اثر اسپارک است که ابتدا در مجله نيويورکر منتشر شد و سپس در 1961 بهصورت کتاب. موفقيت اين رمان از زمان انتشار تا به امروز ادامه دارد.

سیما باوی مترجم
هر نويسندهاي با يکي از کتابها و شخصيتهايش جاودانه ميشود. ميوريل اسپارک هم با «بهار زندگي دوشيزه برودي» که قهرمان آن هم جين برودي است. اسپارک از مشهورترين نويسندگان ادبيات انگليسي و يکي از مهمترين نويسندههاي تاريخ اسکاتلند است. او از شعر آغاز کرد، شاعر موفقي بود و به قول خودش که هميشه خودش را شاعر ميدانست، از اين شاعرانگي به سود نوشتن رمان بهره گرفت. ابتدا با داستان کوتاه شروع کرد و توانست جايزه آبزرور را از آن خود کند. اين شروع خوب مشوق او شد در نوشتن رمان و داستان کوتاه.
«بهار زندگي دوشيزه جين برودي» ششمين رمان و مشهورترين اثر اسپارک است که ابتدا در مجله نيويورکر منتشر شد و سپس در 1961 بهصورت کتاب. موفقيت اين رمان از زمان انتشار تا به امروز ادامه دارد. کتاب در 1998 از سوي کتابخانه مدرن آمريکا رتبه هفتادوششم در فهرست صد کتاب برتر انگليسيزبان قرن بيستم را به خود اختصاص داد، در سال 2005 از سوي مجله تايم بهعنوان يکي از صد رمان برتر انگليسيزبان قرن بيستم انتخاب شد و در سال 2019 سرويس جهاني بيبيسي آن را پنجاهوهشتمين کتاب «الهامبخش جهان» از فهرست صدتايي «کتابهايي که جهان را شکل دادهاند»، برگزيد. از زمان انتشار «بهار زندگي دوشيزه جين برودي» تا امروز، اين رمان کوتاه بارها به مدياهاي مختلف راه يافته است. ابتدا در 1966 و 1969 چند سال پس از انتشار رمان به سينما راه يافت و در سال 1978 تلويزيون اسکاتلند يک سريال هفت قسمتي از روي آن ساخت.
«بهار زندگي دوشيزه جين برودي» از زمان انتشارش تا به امروز مورد ستايش بسياري از نشريات قرار گرفت از جمله: نشريه اسپکتور آن را «ماندني» توصيف کرد و نوشت: «سورپرايزها بهطور اتوماتيک کمتر ميشوند تا آنجا که تنها يکي ميماند و آن شبيه ضربه چاقوست.» لُسآنجلستايمز هم آن را کتابي دوستداشتني با طنزي نيشدار معرفي کرد که اسپارک در آن کاري ميکند تا اندوه و درد جين برودي را احساس کنيم. نيواستيتسمن آن را رماني بسيار قابل توجه برشمرد و شيکاگو تريبون هم کتابي بسيار عالي.
جين برودي در رمانهاي پس از جنگ بدل به شخصيتي شناختهشده و سمبليک شد. جين در مدرسه مارسيا بلين دسته «گل سرسبد» (خامه روي خامه) را بهوجود آورد که بعدها بهعنوان دسته برودي شناخته شد. رمان اينگونه آغاز ميشود: «پسرها وقتي داشتند با دخترهاي مدرسه مارسيا بلين صحبت ميکردند پشت دوچرخههايشان ايستاده بودند و فرمان آنها را در دست داشتند و به اين ترتيب حصاري محافظ از دوچرخه بين دو جنس ايجاد شده بود و اين تاثير را در ذهن به وجود ميآورد که پسرها هر لحظه ممکن است فرار کنند.
دخترها نميتوانستند کلاههاي پاناماييشان را از سر بردارند چون زياد از در مدرسه دور نشده بودند و نداشتن کلاه بر سر، توهينآميز بود. تخلف از گذشتن کلاه با حالتي مناسب بر روي سر، براي دخترهاي کلاس چهارم و بالاتر ناديده گرفته ميشد، البته تا وقتي که هيچکس کلاهش را کج روي سرش نميگذاشت. قاعده معمولي اين بود که لبه کلاه در پشت سر بالا و در جلوي سر پايين باشد، ولي گاهي تفاوتهاي ظريفي نسبت به اين قاعده ديده ميشد. آن پنج دختر،که به خاطر پسرها خيلي نزديک به هم ايستاده بودند، هر کدم کلاهشان را جور متفاوتي به سر گذاشته بودند. اين دخترها اعضاي دسته برودي بودند. آنها اينطور خوانده ميشدند، حتي قبل از اينکه مدير مدرسه موقع رفتن از مدرسه ابتدايي به دبيرستان در سن دوازده سالگيشان از روي تمسخر اين نام را به آنها بدهد.»
دخترهاي برودي عبارت بودند از: رز استنلي، سندي استرينجر، مري مکگرگور، يونيس گاردينر، مونيکا داگلاس و دوشيزه جين برودي. به جز دخترها که کاراکترهاي اصلي رمان هستند، دخترها و پسرهاي ديگري هم در رمان هستند که هر کدام به فراخور نقشي را ايفا ميکنند. اما بيش از همه، نقش اصلي رمان بر عهده جين برودي است و ميتوان گفت از 1961 که اين کتاب منتشر شد، ادبيات جهان يکي از مهمترين کاراکترهاي خود را شناخت. جين برودي معلم مستبد و ديوانه مدرسه است که ميوريل اسپارک در هر بخش ويژگيهاي او را براي خواننده برميشمرد. جين برودي معمولا ميگفت روح آدم را پرواز ميدهد و به دخترها اطمينان ميداد که وقتي رويايي در کار نباشد، آدمها تلف ميشوند.
رمان سرگذشت تراژيک و پوچ شش شاگرد مدرسهاي در ايدنبورو تحت سرپرستي دوشيزه جين برودي را روايت ميکند. رمان با طنزي قابل توجه پيش ميرود و همين خوانش رمان را راحت و البته دلچسب کرده است. اسپارک، با رگههايي از شاعرانگي، داستانش را روايت ميکند و در جاهايي پيش از اينکه وارد زندگي کاراکترها بشويم، سرنوشت تراژيک آنها را که مرگ است از همان ابتدا به ما ميگويد. ما داستان زندگي کسي را ميخوانيم که ميدانيم مُرده و اين خوانش رمان را زيباتر ميکند.
لینک خبر: https://bit.ly/2sM2hY3