راز دهکدهی نیست در جهان
پرگل، نوکرت ام به خدا. صبر کن حالا، به همه شون نشون می دم دنیا دست کیه. می دونی، اصلا خر ما از کرگی دم نداشت. رفته بودم پی بز، همونی که گفته بودی رفته بودم پیداش کنم؛ اما مگه شد؟ نشد د! ناکسا دنبال ام کردن. اونا بدو من بدو، اونا بدو من بدو، الفرار! نمی دونستم بخندم یا گریه کنم، سکسکه ام گرفته بود. نامردا کوتاه نمی اومدن. باور می کنی بچه محل ها سنگ می زدن به م؟ همونا که همیشه دوست شون داشتم و می مردم براشون، میخندوندم شون، باورت می شه یعنی؟ داد می زدن «داوود خله این جاست.» حالا من خل شدم؟ پرگل یه چیزی می گم، یه چیزی می شنفی. داد می زدنا؛ دادی می گم، دادی می شنفی. می خواستن آجانا بیان منو بگیرن ببرن هلفدونی، به ریش ام بخندن. راست می دوئیدمْ از چپ می رسیدن. جلو می رفتمْ از جلو سبز می شدن. دوره ام کرده بودن. مرگ تو انگار چمه؟ انگار جذاممه، می خندیدن بهم.
نظرات کاربران در مورد کتاب راز دهکدهی نیست در جهان
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
180000 تومان
200000 تومان
180000 تومان
280000 تومان
220000 تومان
180000 تومان
40000 تومان
150000 تومان
110000 تومان
250000 تومان
110000 تومان
180000 تومان
120000 تومان
180000 تومان
280000 تومان