صبر سبز

Alternate Text
نام کتاب: صبر سبز
نوبت چاپ: دوم - ۱۴۰2
نام نویسنده: فاطمه حسن‌پور
نام مترجم:
شابک: 978-600-326-688-9
تیراژ: 200
تعداد صفحات: 76
دسته: داستان امروز ایران
نام انتشارات: انتشارات افراز
قیمت: 120000
توضیحات

 

روی پل ایستاده‌ام، آب رودخانه بالا آمده است. سردی آب را روی پوستم احساس می‌کنم. از دور، صورت ناشناسی را می‌بینم که دست دراز کرده تا کمکم کند. دستش همچون کرمی گوشتالو به طرفم می‌آید. درون آب می‌پرم. تنه‌ی درختی از جا کنده می‌شود. هر چه برای خلاصی تقلا می‌کنم بیشتر در آب فرو می‌روم. آب وارد ریه‌هایم می‌شود، می‌‌خواهم سرم را بیرون نگه دارم، موفق نمی‌شوم. دست‌هایم، مثل متکایی خیس، سنگین شده. تنه‌ی درخت با سرعت نزدیک می‌شود و محکم به سرم می‌خورد. از شدت درد، درون آب، فریاد می‌کشم. 
به صدای خودم بیدار می‌شوم. می‌دوم طرف پنجره، پل همچنان ایستاده و رود مار پیچ می‌گذرد. صدای گروپ گروپ پا و هن و هن نفس مشتی خانم می‌آید، در را که باز می‌کند می‌گوید: «ای ننه، ترسیدم گفتم ماری چیزی گزیده. پاشو ننه! بریم پایین.»
«شما برین. هنوز خوابم میاد لطفاً در رو هم ببندین.» 
در را که می‌بندد، بدنم را کش و قوس می‌دهم. برمی‌گردم روی تخت‌خواب فنری و دراز می‌کشم. نمی‌دانم ساعت چند است. مه پایین آمده است. همه چیز در مه فرو‌رفته است. فقط من هستم، این رودخانه و همین پل که تنها راه ارتباطی من با دنیای بیرون از جنگل است. بلند می‌شوم بروم پایین، آینه‌ای کوچک مقابلم ایستاده، نگاهم می‌کند. نگاهش می‌کنم. خودم را به جا نمی‌آورم. دوباره نگاه می‌کنم. چشم‌ها شیشه‌ای و سرخند. در کودکی، همیشه، چشم‌هایم را تحسین کرده‌اند. پدرم می‌گفت چشم‌هایت سگ دارد و من هر چه می‌گشتم سگی نمی‌یافتم. این روزهای ملال و بی‌خودی، بارها به این شیشه‌های سرخ و گاه خاکستری نگاه کرده‌ام و چیز دلنوازی ندیده‌ام. نگاهم، آرام و دلزده، به پایین می‌لغزد. لب‌هایم تکان می‌خورد. کلمات نامفهوم است. سرم را به آینه می‌چسبانم، صورتم ناپدید می‌شود.

نظرات کاربران در مورد کتاب صبر سبز

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید