سوار باد
کمی خسته شد. نشست. تکیه داد به ساقه تنومند درختی که نمیدانست نامش چیست. به گونهای نشست که در معرض دید نباشه. احیاناً کسی آمد غافل گیر نشه. عادتش بود. احتیاط میکرد.
ذهن و خیال را یله کرد. آزاد و رها. تا پرواز کنه در کوه و دشت. در صحرا و جنگل. در بیابان و ریگزار. در رود و دریا. تا بوسه زند به شوق بر آسمان آبی! تاغوطه زند بر موج های خروشان . موج هایی که سر بر ساحل میکوفتن!
"کجاست عدالت؟ عدالت کجایی؟ کی اجرا میشه؟ کی اجرا میکنه؟ بهای آزادی چقدره؟ راسته که مردمانی به آزادی رسیدن؟ زندگی چیه؟ زندگی چیزی نیس جز پذیرفتن مسئولیت دردناک انتخابها مون!"
به فکر وخیال اجازه پرواز بیشتر نداد. اجازه پرسه زدن. مهارش کرد. به دست و پاش زنجیر بست!
"حالا وقت مناسبی برای این فکر و خیالها نیس. باید ببینم چرا طرف سر قرار نیومد؟ مشکلی پیش اومده؟ اتفاقی براش افتاده؟ دستگیر شده؟ نکنه وقتی تو سالن نبودم، آمده و رفته. نه، غیر ممکنه. حتمن نیومده؟ شاید اومده و خودشِ نشان نداده. خواسته منو امتحان کنه، ببینه سر قرار میام، نمیام. وقت بد بینی نیس. بدبینی کار دست آدم میده. به جایی میبَره که نباید رفت. منطقی اینه که بگم براش کاری پیش اومده، مشکلی پیش اومده. حالا چه کنم؟ اگه میتونستم به کوهی اعتماد کنم چه خوب بود. بچهی خوبیه. ولی عجوله. سریع عکس العمل نشون میده. بسیار اعتراض میکنه، شده، شتر نفت زده! انگشت نما! بدی کار اینه که باید یه تنه کار کنم. شاید هم خوبی ش. اگه اتفاقی افتاد. اگه لو رفتم، از خارج پادگان بوده، یا بی احتیاطی خودم. سهل انگاری. پس باید دقیق باشم. منظم. ایز گم کن. این طوری بهتره. تجربه س . تجربهای بکر، و دوست داشتنی!"
به آسایشگاه برگشت.
نظرات کاربران در مورد کتاب سوار باد
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
180000 تومان
200000 تومان
180000 تومان
280000 تومان
220000 تومان
180000 تومان
40000 تومان
150000 تومان
110000 تومان
250000 تومان
110000 تومان
180000 تومان
120000 تومان
180000 تومان
280000 تومان