مجموعهی کامل اشعار شاپور بنياد
نام کتاب:
مجموعهی کامل اشعار شاپور بنياد
نوبت چاپ:
اول - ۱۳۹۹
نام نویسنده:
شاپور بنیاد
نام مترجم:
شابک:
9786003264861
تیراژ:
500
تعداد صفحات:
485
دسته:
شعر امروز ایران
نام انتشارات:
انتشارات افراز
قیمت:
680000
توضیحات
با قلبی سرشار از بنفشه
بهنود بهادری
شاعر و منتقد
نشر افراز در اتفاقی مبارک دست به چـــــــاپ چهار مجموعه آثار از شاعرانی زده است که وابسته به جریان غالـــــــب شعری معاصر نیستند.
قاسم آهنینجان، هرمز علیپور ، هوشنگ چالنگی ، شاپور بنیاد.
چــــــــــــاپ این چهار مجموعه آثار با جلدی مشابه و رفتاری یکسان در چاپ همان گارد و یونیفرمسازی است که تا قبل از آن میتوان در (نشر ۵۱) در دهه پنجاه، چاپ داستانهایی معروف به مجموعه «لوح» توسط کاظم رضا و سلسله کتابهای داستان و شعر در «حلقه نیلوفری» توسط شاپور بنیاد است، دیده باشیم. بهصورت کلی و با کمی احتیاط میتوان گفت بعد از نامهای تثبیت شده شعری (شاملو، فروغ براهنی و...) و حتی داستانی در دهه ۴۰ که به نوعی هنر آوانگارد را غالباً منحصر به شهر تهران کرده بود در دهه پنجاه چهرههای جدیدی در حوزه شعر فارسی رخ نمایی کردند که سعی در تمرکززدایی از تهران به شهرستانها داشتند؛ مثلاً جریان شعر «موج ناب» که قرابتهای خودش را با «شعر دیگر» و تا حدودی «شعر حجم» حفظ کرده بود.
۵ شاعری که همگی مسجدسلیمانی بودند: (هرمز علیپور- آریا آریاپور- سیروس رادمنش- یارمحمد اسدپور و سیدعلی صالحی.) هوشنگ چالنگی با چاپ شعر در (کتاب شعر دیگر) در دهه ۴۰ خودش را در جریان شکلی «شعر دیگر» تثبیت کرده بود و از افراد مهم و ارکان اصلی آن جریان محسوب میشد. نامهایی اما به علت نبود رسانه یا دور از مرکز بودن البته بهصورت دقیق به مخاطب معرفی نشدند؛ مثل مجید فروتن. شاپور بنیاد بواسطه فهم دقیق از شعر فارسی و انصافی که بعضاً بواسطه رقابتهای صنفی متأسفانه وجود نداشته و ندارد، حرکتی ماندگار را رقم زد که امروزه مورد بررسی و قابل تحلیل است. پیوند جنوب (خوزستان) و شیراز در نقطهای مرکزی توسط نام شاپور بنیاد به هم میرسند. او با چاپ اول این کتاب قاسم آهنینجان (ذکر خوابهای بلوط) در مجموعه «حلقه نیلوفری» پرده از چهره شاعری برداشت که حافظه ادبیات نشان داد که انتخاب شاپور بنیاد چقدر درست بوده است. در سال ۱۳۷۱ شاپور بنیاد در همان مجموعه معرفی شده کتاب «نرگس فردا» از هرمز علیپور را چاپ کرد. کتابی که بیشک یکی از منابع مهم جهت جمال شناسی شعر موج ناب است. دوستی هرمز علیپور و شاپور بنیاد پیوند این دو اقلیم را محکمتر کرد.
خارج از هرگونه دیدی متعصبانه میتوان درباره این ادعا گفتوگو کرد. نشر افراز به غیر از چهار مجموعه آثار ذکر شده کتابهایی از: حمید عرفان - مجید فروتن -هوشنگ بادیه - نشین یدالله رویایی و... را هم چاپ کرده است. چاپ آثار این نامها نشان میدهد که افراز توجه مخاطبان ادبیات را به بخشی از شاعرانی جلب میکند که مبلغی در دستگاه رسمی شعر معاصر نداشتهاند؛ اشاره شد که نامهایی خارج از تهران توانستهاند در ادبیات آوانگارد در کیلومترها دورتر از تهران تأثیرگذار باشند و نه متأثر از مرکز؛ چون در پیوند شیراز و خوزستان و اهمیت شان در ادبیات پیشرو صحبت شد نامهایی از این دو خطه بگویم گواه این مدعا: شاپور بنیاد شاپور جورکش- ابوتراب خسروی- شهریار مندنیپور- سیروس نوذری و در حوزه نقد مسعود طوفان همگی از شیراز و در خوزستان: سیروس رادمنش- هرمز علیپور- مجید فروتن - احمد محمود و....
شاپور بنیاد، شاعری است که از ویژگیهای دو جریان شعری «شعر دیگر» و «حجم» در شعرش بهره میبرد. تغزل و مرگاندیشی را از شعر دیگر و زبان و اجرا و گاهی فرم را از شعر حجم. همین قرار گرفتن بین دو جریان شاید از دقیق و مبسوط پرداخته نشدن به شعرش توسط منتقدین مؤثر بوده باشد. در دهه 50 نشر «پنجاه و یک» با چاپ چند دفتر شعر و شعر ترجمه با یونیفرم مشترک، سعی در نشان دادن افقهای مشترکی داشت که نماد یک نوع زیباییشناسی در ذهن مخاطب باشد.
بعد از تعطیلی نشر «پنجاه و یک» و کمکار شدن بیژن الهی و نامهای آن جریان، دو بار البته با تفاوتهایی سعی شد با عکسی دستهجمعی با همان روش(یک یونیفرم مشترک) البته با گاردی بازتر، جریان شعر دیگر و جریانهای نزدیک به آن بازتولید شود. یکی مجموعه شعر و داستانی تحت نام «حلقه نیلوفری» و دوم چاپ 3 دفتر شعر با نام «شعر به دقیقه اکنون». بنیاد با وسواس و دقت فراوان سعی در انتخاب شعرهایی کرد که به لحاظ شعری همه آن مجموعهها، دفتر شعرهایی موفق و کامل بودهاند.
برخی از آن شعرها اگرچه خویشاوندی با جریان «شعر دیگر» و «حجم» نداشتند اما از برجستهترین شعرهای آن دوران بودند؛ مثل مجموعه شعر «گُل بر گستره ماه» از براهنی. این انتخابها چه در شعر و چه در داستان تحت عنوان «حلقه نیلوفری» در نشر نوید شیراز به چاپ رسیدند.
شاپور بنیاد در مجموعه شعرهایش سعی کرده با حفظ درونمایههای مشترک در هر کتاب، رفتاری جدید از خود بروز دهد. این جسارت در نوعنویساش در کمتر شاعر یا نویسندهای دیده میشود. تمِ مشترک اشعارش را تغزل و مرگ شکل میدهند. مرگ اندیشی و کام تلخ شاعر اما تصوری مالیخولیایی از او ارائه نمیدهد.
چون او پرداخت به عشقش را از ارکان اصلی شعرش قرار داده بود و این اندوه و عاشقانهنویسی یادآور تحلیل هیلاری کلارک تحت عنوان «سخن گفتن از فقدان» است و نقل معروفی که از ژولیا کریستوا میآورد: (هیچ نوشتاری جز نوشتار عاشقانه وجود ندارد.)
او در نامگذاریهای مجموعههایش هم مدام دستگاه فکریاش را گوشزد میکرد:
«مرگ- تابلو» یا «قصیده آهو». «ای کاش/ تا اندامی داشتم و/ مرگ را / وسیله تنم میکردم – مرگ- تابلو»، یا «دانش مرگ بیانتهاست/ و در هر پردهای اسپندش را میسوزاند - مرگ- تابلو.» یا «کتف چپم از عشق میسوزد من که شاپورم / ای قصّه –گو!/ خنجر بردار یا / تا بر دارم کنی گیسون را بیاویز/ بیگفتوگو!- سونات نیلوفری». در تمامی مجموعه شعرهای بنیاد به وفور جهان تغزلی و مرگاندیشانه را میتوان دید. رفتار بنیاد و تأکید او بر جهان بشدت فردی در نوشتههایش میتواند یادآور جهان ذهنی کافکا باشد. هر چند که تسلط او بر جریانهای ادبی غربی را میتوان حس کرد، اما شعر او ساحتی شرقی دارد. نمادها و نوع نگاه او برخاسته از سوژههای تاریخی ذهنی شرقی است.
به دو مؤلفه از این نمادها (آهو و نیلوفر) که بسامد بالایی در شعرهایش دارد نگاهی خواهم کرد با ذکر این نکته که شاعر دومجموعه شعر دارد تحت عنوان «قصیده آهو» و «سونات نیلوفری». «نه نیلوفر سرگردان را میشناسی/ نه سایه را/ حالا که در سایه نشسته نیلوفر/.../ نیلوفر امّا/ گاهی /گم میشود/ در سایه تاریک/ و نبض کهکشان / مومیای سکوت را/ ذوب میکند- سونات نیلوفری». نیلوفر در نشانهشناسی شرق نمود فقدان و گرفتگی دل عاشق است رنگاش به جامعه عزاداران تعبیر میشود و در عرفان بودایی نماد انسان رهرو و سالک است که از دل آبهای راکد و آلوده سر به نور خورشید دارد. ذهن بنیاد هم همین گونه است، در دنیا (دَنی) ذهن سیال و شاعرانهای دارد؛ «وقتی که چیزی میآمد از نیامدههای جهان/ نیلوفر سوخت/ در دانش بیتابیهاش/ و یکباره آفتاب طلوع کرد از شانههاش- سونات نیلوفری».
شاعر سراب بودن جهان و واقعیت را به تصویر میکشد و ریشههای بیثمر را به تصویر میکشد که در آبهای مسموم و راکد حیات زیبایی ذهن را در خطر انداختهاند. (کلمه/ در فقدان خویش تکرار میشود/ و نیلوفر لال /از انتهای زمین به سمت چمن میروید /جایی که مرگ / پیوستن کلام / به شکل محتوم است).
در کتاب «سونات نیلوفری» شاعر بنفشه را مدام در کنار نیلوفر به کار میگیرد، شاید به علت نشانهشناسی و روانشناسی رنگها. توجه شما را به این نکته جلب میکنم که سونات فرمی از موسیقی است که معمولاً برای تکنوازی نوشته و اجرا میشود و معمولاً برای سازهای بَم تنظیم میشود. گویا شاعر ذهن زیبای خود را درگیر ریشههایی میداند که در حال مسموم شدن هستند و این اندوه فردی(انسانی) را به اجرا گذاشته است. امّا آهو: در مجموعه شعر«قصیده آهو»: (آهو، سکوت محض بود/ در پلّههای بیچون/ نرگس/ بلور یاد) یا (ور پوست آهو/ گلیست سرخ/ با آن تبار گمشده/ آهو خراج چشم بود).
آهو نماد رمندگی و تیزروی است. او را عاشق آسمان، خورشید و ماه و ستاره میدانند. در بخشی از باورهای بومی ایرانی هم پوست خشک شده آهو را در شیر میخوابانند و لای پارچهای میگذارند و روی زخمهای عمیق و لاعلاج جهت بهبودی قرار میدهند. از ناف آهو هم جهت مصارف دارویی و عطرش استفاده میکنند. موجودی که کشته میشود جهت درمان و زینت. (وقتی/ قاصدک/ غبارِ پوستِ آهو را / حیران/ میرفت/ و من/ دعای آب نخواندم) یا (آیا اکنون/ انتهای وقت است/ یا اینکه باز/ آهوها را/ آب خواهی داد/ آیا اکنون/ وقت در رسیده است و سوسوی هلال و ستاره/ پنهان خواهد شد/ میان هذیان آبی و بنفش).
در آخر بگویم چاپ مجموعه آثار شاپور بنیاد، اتفاقی است که بیشک در عمومیتر کردن نام و اشعار او در ذهن مخاطب تأثیر خواهد گذاشت و این تأثر حتماً از اتفاقات درست و مهم در حوزه ادبیات معاصر ما است. شاعری نجیب که خود را وقف تکثیر ادبیات اصیل و دقیق ایران کرده بود باید پیش از این به او پرداخت میشد. اهمیت بنیاد در حوزه نشر و شعر خودش دو خط موازی هستند هم قد یکدیگر که در بررسی ادبیات معاصر حتماً هر دو خط دارای اهمیتی فراوان هستند.
تمِ مشترک اشعارش را تغزل و مرگ شکل میدهند. مرگ اندیشی و کام تلخ شاعر اما تصوری مالیخولیایی از او ارائه نمیدهد، چون او پرداخت به عشقش را از ارکان اصلی شعرش قرار داده بود
شاپور بنیاد در مجموعه شعرهایش سعی کرده با حفظ درونمایههای مشترک در هر کتاب رفتاری جدید از خود بروز دهد. این جسارت در نوعنویساش در کمتر شاعر یا نویسندهای دیده میشود.
رفتار بنیاد و تأکید او بر جهان بشدت فردی در نوشتههایش میتواند یادآور جهان ذهنی کافکا باشد. شعر او ساحتی شرقی دارد. نمادها و نوع نگاه او برخاسته از سوژههای تاریخی ذهنی شرقی است.
در دهه پنجاه چهرههای جدید شعر سعی در تمرکززدایی از تهران به شهرستانها داشتند، مثلاً جریان شعر «موج ناب» که قرابتهای خودش را با «شعر دیگر» و تا حدودی «شعر حجم» حفظ کرده بود
نشر افراز در اتفاقی مبارک دست به چـــــــاپ چهار مجموعه آثار از شاعرانی زده است که وابسته به جریان غالـــــــب شعری معاصر نیستند.
قاسم آهنینجان، هرمز علیپور ، هوشنگ چالنگی ، شاپور بنیاد.
چــــــــــــاپ این چهار مجموعه آثار با جلدی مشابه و رفتاری یکسان در چاپ همان گارد و یونیفرمسازی است که تا قبل از آن میتوان در (نشر ۵۱) در دهه پنجاه، چاپ داستانهایی معروف به مجموعه «لوح» توسط کاظم رضا و سلسله کتابهای داستان و شعر در «حلقه نیلوفری» توسط شاپور بنیاد است، دیده باشیم. بهصورت کلی و با کمی احتیاط میتوان گفت بعد از نامهای تثبیت شده شعری (شاملو، فروغ براهنی و...) و حتی داستانی در دهه ۴۰ که به نوعی هنر آوانگارد را غالباً منحصر به شهر تهران کرده بود در دهه پنجاه چهرههای جدیدی در حوزه شعر فارسی رخ نمایی کردند که سعی در تمرکززدایی از تهران به شهرستانها داشتند؛ مثلاً جریان شعر «موج ناب» که قرابتهای خودش را با «شعر دیگر» و تا حدودی «شعر حجم» حفظ کرده بود.
۵ شاعری که همگی مسجدسلیمانی بودند: (هرمز علیپور- آریا آریاپور- سیروس رادمنش- یارمحمد اسدپور و سیدعلی صالحی.) هوشنگ چالنگی با چاپ شعر در (کتاب شعر دیگر) در دهه ۴۰ خودش را در جریان شکلی «شعر دیگر» تثبیت کرده بود و از افراد مهم و ارکان اصلی آن جریان محسوب میشد. نامهایی اما به علت نبود رسانه یا دور از مرکز بودن البته بهصورت دقیق به مخاطب معرفی نشدند؛ مثل مجید فروتن. شاپور بنیاد بواسطه فهم دقیق از شعر فارسی و انصافی که بعضاً بواسطه رقابتهای صنفی متأسفانه وجود نداشته و ندارد، حرکتی ماندگار را رقم زد که امروزه مورد بررسی و قابل تحلیل است. پیوند جنوب (خوزستان) و شیراز در نقطهای مرکزی توسط نام شاپور بنیاد به هم میرسند. او با چاپ اول این کتاب قاسم آهنینجان (ذکر خوابهای بلوط) در مجموعه «حلقه نیلوفری» پرده از چهره شاعری برداشت که حافظه ادبیات نشان داد که انتخاب شاپور بنیاد چقدر درست بوده است. در سال ۱۳۷۱ شاپور بنیاد در همان مجموعه معرفی شده کتاب «نرگس فردا» از هرمز علیپور را چاپ کرد. کتابی که بیشک یکی از منابع مهم جهت جمال شناسی شعر موج ناب است. دوستی هرمز علیپور و شاپور بنیاد پیوند این دو اقلیم را محکمتر کرد.
خارج از هرگونه دیدی متعصبانه میتوان درباره این ادعا گفتوگو کرد. نشر افراز به غیر از چهار مجموعه آثار ذکر شده کتابهایی از: حمید عرفان - مجید فروتن -هوشنگ بادیه - نشین یدالله رویایی و... را هم چاپ کرده است. چاپ آثار این نامها نشان میدهد که افراز توجه مخاطبان ادبیات را به بخشی از شاعرانی جلب میکند که مبلغی در دستگاه رسمی شعر معاصر نداشتهاند؛ اشاره شد که نامهایی خارج از تهران توانستهاند در ادبیات آوانگارد در کیلومترها دورتر از تهران تأثیرگذار باشند و نه متأثر از مرکز؛ چون در پیوند شیراز و خوزستان و اهمیت شان در ادبیات پیشرو صحبت شد نامهایی از این دو خطه بگویم گواه این مدعا: شاپور بنیاد شاپور جورکش- ابوتراب خسروی- شهریار مندنیپور- سیروس نوذری و در حوزه نقد مسعود طوفان همگی از شیراز و در خوزستان: سیروس رادمنش- هرمز علیپور- مجید فروتن - احمد محمود و....
شاپور بنیاد، شاعری است که از ویژگیهای دو جریان شعری «شعر دیگر» و «حجم» در شعرش بهره میبرد. تغزل و مرگاندیشی را از شعر دیگر و زبان و اجرا و گاهی فرم را از شعر حجم. همین قرار گرفتن بین دو جریان شاید از دقیق و مبسوط پرداخته نشدن به شعرش توسط منتقدین مؤثر بوده باشد. در دهه 50 نشر «پنجاه و یک» با چاپ چند دفتر شعر و شعر ترجمه با یونیفرم مشترک، سعی در نشان دادن افقهای مشترکی داشت که نماد یک نوع زیباییشناسی در ذهن مخاطب باشد.
بعد از تعطیلی نشر «پنجاه و یک» و کمکار شدن بیژن الهی و نامهای آن جریان، دو بار البته با تفاوتهایی سعی شد با عکسی دستهجمعی با همان روش(یک یونیفرم مشترک) البته با گاردی بازتر، جریان شعر دیگر و جریانهای نزدیک به آن بازتولید شود. یکی مجموعه شعر و داستانی تحت نام «حلقه نیلوفری» و دوم چاپ 3 دفتر شعر با نام «شعر به دقیقه اکنون». بنیاد با وسواس و دقت فراوان سعی در انتخاب شعرهایی کرد که به لحاظ شعری همه آن مجموعهها، دفتر شعرهایی موفق و کامل بودهاند.
برخی از آن شعرها اگرچه خویشاوندی با جریان «شعر دیگر» و «حجم» نداشتند اما از برجستهترین شعرهای آن دوران بودند؛ مثل مجموعه شعر «گُل بر گستره ماه» از براهنی. این انتخابها چه در شعر و چه در داستان تحت عنوان «حلقه نیلوفری» در نشر نوید شیراز به چاپ رسیدند.
شاپور بنیاد در مجموعه شعرهایش سعی کرده با حفظ درونمایههای مشترک در هر کتاب، رفتاری جدید از خود بروز دهد. این جسارت در نوعنویساش در کمتر شاعر یا نویسندهای دیده میشود. تمِ مشترک اشعارش را تغزل و مرگ شکل میدهند. مرگ اندیشی و کام تلخ شاعر اما تصوری مالیخولیایی از او ارائه نمیدهد.
چون او پرداخت به عشقش را از ارکان اصلی شعرش قرار داده بود و این اندوه و عاشقانهنویسی یادآور تحلیل هیلاری کلارک تحت عنوان «سخن گفتن از فقدان» است و نقل معروفی که از ژولیا کریستوا میآورد: (هیچ نوشتاری جز نوشتار عاشقانه وجود ندارد.)
او در نامگذاریهای مجموعههایش هم مدام دستگاه فکریاش را گوشزد میکرد:
«مرگ- تابلو» یا «قصیده آهو». «ای کاش/ تا اندامی داشتم و/ مرگ را / وسیله تنم میکردم – مرگ- تابلو»، یا «دانش مرگ بیانتهاست/ و در هر پردهای اسپندش را میسوزاند - مرگ- تابلو.» یا «کتف چپم از عشق میسوزد من که شاپورم / ای قصّه –گو!/ خنجر بردار یا / تا بر دارم کنی گیسون را بیاویز/ بیگفتوگو!- سونات نیلوفری». در تمامی مجموعه شعرهای بنیاد به وفور جهان تغزلی و مرگاندیشانه را میتوان دید. رفتار بنیاد و تأکید او بر جهان بشدت فردی در نوشتههایش میتواند یادآور جهان ذهنی کافکا باشد. هر چند که تسلط او بر جریانهای ادبی غربی را میتوان حس کرد، اما شعر او ساحتی شرقی دارد. نمادها و نوع نگاه او برخاسته از سوژههای تاریخی ذهنی شرقی است.
به دو مؤلفه از این نمادها (آهو و نیلوفر) که بسامد بالایی در شعرهایش دارد نگاهی خواهم کرد با ذکر این نکته که شاعر دومجموعه شعر دارد تحت عنوان «قصیده آهو» و «سونات نیلوفری». «نه نیلوفر سرگردان را میشناسی/ نه سایه را/ حالا که در سایه نشسته نیلوفر/.../ نیلوفر امّا/ گاهی /گم میشود/ در سایه تاریک/ و نبض کهکشان / مومیای سکوت را/ ذوب میکند- سونات نیلوفری». نیلوفر در نشانهشناسی شرق نمود فقدان و گرفتگی دل عاشق است رنگاش به جامعه عزاداران تعبیر میشود و در عرفان بودایی نماد انسان رهرو و سالک است که از دل آبهای راکد و آلوده سر به نور خورشید دارد. ذهن بنیاد هم همین گونه است، در دنیا (دَنی) ذهن سیال و شاعرانهای دارد؛ «وقتی که چیزی میآمد از نیامدههای جهان/ نیلوفر سوخت/ در دانش بیتابیهاش/ و یکباره آفتاب طلوع کرد از شانههاش- سونات نیلوفری».
شاعر سراب بودن جهان و واقعیت را به تصویر میکشد و ریشههای بیثمر را به تصویر میکشد که در آبهای مسموم و راکد حیات زیبایی ذهن را در خطر انداختهاند. (کلمه/ در فقدان خویش تکرار میشود/ و نیلوفر لال /از انتهای زمین به سمت چمن میروید /جایی که مرگ / پیوستن کلام / به شکل محتوم است).
در کتاب «سونات نیلوفری» شاعر بنفشه را مدام در کنار نیلوفر به کار میگیرد، شاید به علت نشانهشناسی و روانشناسی رنگها. توجه شما را به این نکته جلب میکنم که سونات فرمی از موسیقی است که معمولاً برای تکنوازی نوشته و اجرا میشود و معمولاً برای سازهای بَم تنظیم میشود. گویا شاعر ذهن زیبای خود را درگیر ریشههایی میداند که در حال مسموم شدن هستند و این اندوه فردی(انسانی) را به اجرا گذاشته است. امّا آهو: در مجموعه شعر«قصیده آهو»: (آهو، سکوت محض بود/ در پلّههای بیچون/ نرگس/ بلور یاد) یا (ور پوست آهو/ گلیست سرخ/ با آن تبار گمشده/ آهو خراج چشم بود).
آهو نماد رمندگی و تیزروی است. او را عاشق آسمان، خورشید و ماه و ستاره میدانند. در بخشی از باورهای بومی ایرانی هم پوست خشک شده آهو را در شیر میخوابانند و لای پارچهای میگذارند و روی زخمهای عمیق و لاعلاج جهت بهبودی قرار میدهند. از ناف آهو هم جهت مصارف دارویی و عطرش استفاده میکنند. موجودی که کشته میشود جهت درمان و زینت. (وقتی/ قاصدک/ غبارِ پوستِ آهو را / حیران/ میرفت/ و من/ دعای آب نخواندم) یا (آیا اکنون/ انتهای وقت است/ یا اینکه باز/ آهوها را/ آب خواهی داد/ آیا اکنون/ وقت در رسیده است و سوسوی هلال و ستاره/ پنهان خواهد شد/ میان هذیان آبی و بنفش).
در آخر بگویم چاپ مجموعه آثار شاپور بنیاد، اتفاقی است که بیشک در عمومیتر کردن نام و اشعار او در ذهن مخاطب تأثیر خواهد گذاشت و این تأثر حتماً از اتفاقات درست و مهم در حوزه ادبیات معاصر ما است. شاعری نجیب که خود را وقف تکثیر ادبیات اصیل و دقیق ایران کرده بود باید پیش از این به او پرداخت میشد. اهمیت بنیاد در حوزه نشر و شعر خودش دو خط موازی هستند هم قد یکدیگر که در بررسی ادبیات معاصر حتماً هر دو خط دارای اهمیتی فراوان هستند.
تمِ مشترک اشعارش را تغزل و مرگ شکل میدهند. مرگ اندیشی و کام تلخ شاعر اما تصوری مالیخولیایی از او ارائه نمیدهد، چون او پرداخت به عشقش را از ارکان اصلی شعرش قرار داده بود
شاپور بنیاد در مجموعه شعرهایش سعی کرده با حفظ درونمایههای مشترک در هر کتاب رفتاری جدید از خود بروز دهد. این جسارت در نوعنویساش در کمتر شاعر یا نویسندهای دیده میشود.
رفتار بنیاد و تأکید او بر جهان بشدت فردی در نوشتههایش میتواند یادآور جهان ذهنی کافکا باشد. شعر او ساحتی شرقی دارد. نمادها و نوع نگاه او برخاسته از سوژههای تاریخی ذهنی شرقی است.
در دهه پنجاه چهرههای جدید شعر سعی در تمرکززدایی از تهران به شهرستانها داشتند، مثلاً جریان شعر «موج ناب» که قرابتهای خودش را با «شعر دیگر» و تا حدودی «شعر حجم» حفظ کرده بود
حکایت عاشقانهی آب
آن بادام شرقی
در ابتدای پائیز
شکفته میشود
*
دو بادام قهوهاىیِ مهربان
راز شکفتن شقایق بیهنگام را
میداند
و من
تنها،
حکایت عاشقانهی آب را میدانم
در گوش لرزان بید
*
دو بادام تابناک
در حجرهی باد.
نظرات کاربران در مورد کتاب مجموعهی کامل اشعار شاپور بنياد
برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
کتابهای مرتبط
مرثیهای برای اصفهان و مادربزرگ
50000 تومان
مجموعه کامل اشعار کیوان قدرخواه
380000 تومان
مجموعهی کامل اشعار شهرام شاهرختاش
480000 تومان
آدولف دیگری زاده شد
180000 تومان
من آن آبم كه خون تو به خون من شباهت نداشته باشد
180000 تومان
مجموعهی کامل اشعار شاپور بنياد
680000 تومان
مینیاتورهای سیاه تنهایی
180000 تومان
سپید از گلها چهرهها در باران
200000 تومان
جادونامه آنتالوس (گردآوری های نکارچیل اوروسا)
280000 تومان
رنگینکمانِ شمال و جنوب خیال (مجموعه شعر و نقاشی)
180000 تومان
مجموعهی کامل اشعار هرمز علیپور
900000 تومان
مجموعهی کامل اشعار قاسم آهنینجان
900000 تومان
حلزونها به زمان میبازند!
200000 تومان
در حوالی من
200000 تومان
ایکارها ترانه می خوانند*
200000 تومان