اصلی و کرم*

نام کتاب: اصلی و کرم*

نوبت چاپ: اول - ۱۳۹۹

نام نویسنده: پروین بهمنی

نام مترجم:

شابک:

تیراژ:

تعداد صفحات: 188

دسته: رمان ایرانی

نام انتشارات: افراز

قیمت: 330000

توضیحات

احمد فریاد زد: امان صوفی: اسب مرا بگیر تا شاهین را پیدا کنم. در جستجوی شاهین وارد باغچه شد. حوض زیبایی در وسط باغچه قرار داشت و در کنار حوض دختری بود که به دختری که در خواب دیده بود شباهت داشت. زانوهایش لرزید جلو چشمانش تیره شد. آتش عشق در قلبش زبانه کشید.

باش یاستیق گورمه / گـوزه دلبر گورئنین

سرش را کی می‌تواند بر بالین بگذارد، آنکس که چشمانش روی دلبر را دیده باشد.

گوزونه ئوخو گلرمی / زلفونا عاشق اولانوم

مگر خواب به چشمان کسی که، عاشق گیسوان یار شده می‌آید؟

این ابیات را گفت. و دختر که خودش را باخته بود بی‌اختیار خودش را به آغوش پسر غریبه انداخت. لحظاتی بعد دختر ازاین مدهوشی رها شد و به عقلش رجوع کرد. تکانی خورد بلکه از او جدا شود. خواست با پاهای برهنه بر روی چمن‌ها فرار کند، اما مگر می‌شد؟ احمد میرزا با انگشتان قدرتمندش دست او را گرفته بود. نگاه کرد به التماس افتاد. دختر گفت: چی از من می‌خواهی آنچه می‌خواستی گرفتی! احمدمیرزا گفت: ها! چی می‌خوام من شکارچی هستم قلبتو می‌خوام. حرف قشنگی زدی. بدون قلب از اینجا بروم به من می‌خندند. دختر از این حرف‌ها چیزی نفهمید. آرام ناله‌ای کرد و التماس نمود. من قلبم را نمی‌دهم اگر بدهم می‌میرم بعد از آن جیغ و ویق راه انداخت. احمدمیرزا عاشق صداقت دختر شد دولا شد لب برلبان دختر گذاشت و بوسید.