راهنمای نویسندگان مقتول (جلد دوم سهگانهی پرسشها)
شناسنامهات را باز کن و نام خودت را نگاه کن. آیا تو همان کسی هستی که نامش در شناسنامه نوشته شده است؟ آیا کس دیگری نیستی؟ چرا کس دیگری نیستی؟ آیا انتخاب هر نامی، انسان دیگری از انسان میسازد؟ آیا آنچه در ما ثابت و مطلق و تغییرناپذیر است، وجود ماست یا نام ما؟ یا اینکه هیچکدام ثابت و مطلق نیستند و تغییر میکنند؟ همچنانکه در زندگی نیز لحظههایی هست که با گذر از آن، دیگر همان انسان پیشین نیستیم و از آنپس زندگیمان وارد مسیر تازهای میشود. همهی ما میتوانیم چنین لحظهها و ایستگاههایی را در زندگی بیابیم که با عبور از آنها چنان دگرگون شدهایم که گویی تبدیل به شخص دیگری شدهایم. هنگامی که من به اتفاقاتی میاندیشم که در زندگی خودم رخ داده و جوهر وجودی مرا دگرگون کردهاند، همهی شخصیتهایی را میبینم که در این زندگی کوتاه داشتهام. آیا زمانی که نوجوانی خجالتی بودی و به مسجد میرفتی و چهرهای چنان خشوعآمیز به خود میگرفتی که گویی خدا همان آن به تو چشم دوخته است، همان کسی بودی که بعدها برای ادامهی تحصیل به بغداد رفتی و گاه شبها مست و خراب در خیابانهای خلوت و خالی تلوتلو میخوردی و به زمین و زمان ناسزا میگفتی؟ آیا سالها بعد که در حوالی ساحل دریای اژه، قایق کهنه و فرسودهتان نتوانست در برابر سنگینی مهاجران و امواج دریا تاب بیاورد و در عمق آب واژگون شد، تو همان انسان پیشین بودی، وقتی سنگدلانه دبهای پلاستیکی را از دست کودکی قاپیدی تا زندگی خودت را نجات دهی، در حالی که کودک بیچاره را میدیدی که فریادکشان به زیر موجهای دیوانه میخزد و در کام دریا فرومیرود؟ آیا تو در تمام آن لحظهها همانا خودت بودی و همان آدم گذشته بودی، یا اینکه هربار به فرد متفاوتی بدل میشدی و زندگی شخص دیگری در وجود تو آغاز میشد؟ شخصی متفاوت از شخصیت گذشتهات. آیا تو میتوانی در تمام طول زندگیات یک پاسخ ثابت و مشخص برای پرسش «من کیستم؟» داشته باشی؟ وقتی راستگرا و یا چپگرا بودی، همان بودی که بودی؟ وقتی در صف مبارزان برای آزادی میجنگیدی، همان کسی بودی که پس از پیروزی قیام، تاجر نفت شدی؟ یا اینکه چندین شخصیت متفاوت و متناقض داری و خود را در پشت یک نام واحد پنهان کردهای؟ گویی نامها ابزاری برای پنهانکردن خود هستند... گویی نامها ظاهرند و انسانها باطن. آیا دختری که به نام دفاع از ناموس و آبرو کشته میشود، همان دختری است که روزگاری آرزوهای دور و درازی برای آینده داشته است؟ آنچه تغییر کرده، شخصِ دختره بوده یا نامش بهعنوان روسپی؟ یا هر دو؟ آنچه در ما تغییر میکند، خود ماست یا نام ما؟ گویی ما هیچ شباهتی به قهرمان قصهها و فیلمهایی نداریم که همواره و در هر حال بدکار و یا نیکوکار باقی میمانند، بلکه ما در زندگی، چندین شخصیت متفاوت را زندگی میکنیم؛ همچنانکه میتوانیم با چندین نام متفاوت زندگی کنیم.
حالا نام خودت را رها کن و لای یکی از کتابهای «نامنامه» یا «فرهنگ نام» را باز کن و نامی را به صورت تصادفی انتخاب کن. بهعنوان مثال نام «آزاد» را. فکر میکنی در دنیا چند نفر به این نام هستند و شناخته میشوند؟ شاید صد نفر، دویست نفر و شاید هم هزاران نفر در اقلیم کردستان و ایران و افغانستان و پاکستان و هندوستان به این نام نامیده شده باشند. من از تعداد «آزاد»های موجود در جهان مطمئن نیستم، ولی خودم چند نفر را به این نام میشناسم؛ کسانی مثل آزادْ شوقی، آزادْ صبحی و... (همچنانکه تو هم ممکن است کسانی را به این نام بشناسی.)