اعترافات
آن روزها در جنگ داخلی کجا بودی؟
در ماه آوریل سال ۱۹۷۵، چند عضو سازمان آزادیبخش فلسطین که نقشهی ترور رهبر حزب فالانژ لبنان را در سر داشتند، رو به کلیسایی مارونی در شهر بیروت آتش گشودند. نقشهی ترور نقش بر آب شد و رهبر فالانژها جان سالم به در برد، اما گلولهها کار خودشان را کردند و آتش بزرگتری به نام جنگ داخلی لبنان را برافروختند که تا ۱۵ سال بعد ادامه داشت. ربیع جابر، نویسندهی برجستهی لبنانی در رمان کوتاه «اعترافات» کوشیده است نگاهی دوباره به روزگار جنگ داخلی بیندازد. جابر در این رمان که همچون دیگر اثر او، «دروزیان بلگراد – داستان حنا یعقوب»، با ترجمهی فاطمه جعفری و از سوی انتشارات افراز منتشر شده، با دلایل برافروختهشدن آتش جنگ و تجزیهوتحلیل پسزمینهی اجتماعی آن سروکار ندارد، بلکه سروقت آدمهایی میرود که شرایط آن روزگار را از نزدیک تجربه کردهاند و به تأثیر روانی وقایع بر زندگی و روح و روان آنها میپردازد. جعفری در مقدمهی کوتاه خود بر این رمان در این باره مینویسد: «اعترافات فاشسازی اثرات نامطلوب جنگهای داخلی بر افراد اجتماع است. آن که دست به کشتار میزند، درندهترین حیوان است که هم جان مقتولان را میستاند و هم بر روح و روان بازماندگان تیغ میکشد، و این دومی بهمراتب قتلی فجیعتر است که نتیجهاش سرایت بیماریِ درندهخویی به بازماندگان برای ادامهی حیات در این کارزار خونین و یا گرفتاری به انواع بیماریهای روحی چون افسردگی و اختلال هویت است.» ربیع جابر با انتشار رمان «اعترافات» نامزد دریافت جایزهی بوکر ادبی در سال ۲۰۰۹ شد. همچنین جایزهی PEN در سال ۲۰۱۷ از سوی انجمن بینالمللی قلم آمریکا در شاخهی ترجمه به او و مترجم انگلیسیزبان رمان، جیمز ابوزید، تعلق گرفت. با هم سطرهای تکاندهندهی آغاز رمان «اعترافات» را میخوانیم:
«پدرم مردم را میربود و آنها را میکشت. برادرم میگفت پدرم را دیده بود که در جنگ، از آدمی آشنا به شخصی ناشناس تبدیل میشد. این برادر بزرگ من است. برادر کوچکم را ندیدهام، عکسش را دیدهام، قیافهاش را میشناسم، در عکسها بیشتر شبیه من است تا برادر بزرگترم – شبیهام بود- به او برادر کوچکم میگویم و همهمان نیز در خانه او را به این اسم میخواندیم – در ذهنمان صداش میکردیم و حتی بیآنکه موقع حرفزدن اسمش را بر زبان بیاوریم، تصاویرش خانه را پر میکرد – چه داشتم میگفتم؟ به او برادر کوچکم میگویم، در حالی که برادر کوچکم نبود، اما کوچک بود؛ چون کوچک ماند، چون بزرگ نشد، چون بچه که بود، او را کشتند.
خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف
http://ebook.afrazbook.com