هفت دهلیز
ذات شهریاری وارد صحنه میشود...
جمشید ملکپور که در فضای فرهنگی ایران بیشتر بهعنوان چهرهای تئاتری شناخته شده بود، با نوشتن رمانهای «کاشف رویا» و «روز اول ماه مهر هرگز نیامد» نشان داده که دستی پرتوان در رماننویسی دارد، نشان به آن نشان که دومین رمان او به فهرست نهایی برگزیدگان جایزهی مهرگان ادب نیز راه یافت. ملکپور در «کاشف رویا» و «روز اول ماه مهر هرگز نیامد» کوشید تاریخ معاصر ایران را دستمایهی روایتهای داستانی قرار دهد و از این طریق پرتو تازهای بر آنها بیفکند. از این نظر، «هفت دهلیز» را میتوان ادامهی دو رمان اول ملکپور دانست. اینجا هم خط سیر داستانی، همچنانکه از عنوان اثر برمیآید، از دالانها و دهلیزهای تودرتوی دورهی پهلوی عبور میکند و به گوشهوکنارهای آن سالهای پرفراز و نشیب سرک میکشد، با این تفاوت که ملکپور در این رمان از یک سو به مناسبات موجود میان تئاتری و روشنفکری با قدرت مستقر میپردازد و از سویی دیگر روایتی غیرخطیتر، سیالتر و به همین اندازه خواندنیتر و جذابتر را از مواجههی حاکمان با پدیدهای مدرن به نام تئاتر را به دست میدهد. در این میان، آنچه ماحصل کارِ ملکپور در «هفت دهلیز» را گیرایی دوچندانی میبخشد، بیپروایی او در استفاده از کاراکترهای تاریخی و سرشناس متعددی است که مدام به متن رمان احضار میشوند. همهجا سروکار ما با شخصیتهایی چون بورخس، مقدم، هدایت، ارانی، نوشین، سرکیسیان، ساعدی و نعلبندیان است. از حاکمان دوره هم با عناوین طنزآمیزی همچون «ذات شهریاری» و «حضرت اجل» یاد میشود، گو اینکه این رویکرد طنزآمیز به همین عناوین خلاصه نمیشود و ردپای آن را میتوان در دیگر بخشهای رمان نیز گرفت. اساساً شیوهی روایتگری ملکپور در «هفتدهلیز» بهگونهای است که مدام مرزهای میان امروز و گذشته و خط فاصل واقعیت و خیال را برمیدارد و همین مسئله دست راوی اولشخص رمان را در شوخطبعی باز میگذارد. «هفتدهلیز» مانند «کاشف رویا» و «روز اول ماه مهر هرگز نیامد» از سوی انتشارات افراز منتشر شده است. با هم بخشی از این رمان را میخوانیم: «گور هدایت بهسوی قبله بود. همچنان که گور مقدم و ساعدی هم رو به سوی قبله بودند. اما نعلبندیان چه هراسی دشت مبادا گورش رو بهسوی قبله نباشد. آن هم درست در لحظهای پنجاه و هفتمین قرص "والیوم" را داخل دهان میگذاشت. حکم اخراج از تئاتر شهر را به یکی از نمایشنامههایش، اگر فاوست یککم معرفت به خرج داده بود...، سنجاق کرده بود و آن را روی"سندوق" بزرگ پایین تخت خاب گذاشته بود. نرگس گل نیلوفر را روی قبر هدایت گذاشت و من هم که سوزش معدهام دوباره شروع شده بود، ساندویچ پنیر را از کیف برزنتی بیرون آوردم و با لذت شروع به خوردن کردم. پس از گذشت سالها مزهاش با آن یکی که کنار قبر میرسیفالدین کرمانشاهی در سال هزار و سیصد و دوازده خورشیدی در گورستان ظهیرالدوله خوردم توفیر چندانی نداشت.»
نظرات کاربران در مورد کتاب هفت دهلیز
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
180000 تومان
200000 تومان
180000 تومان
280000 تومان
220000 تومان
180000 تومان
40000 تومان
150000 تومان
110000 تومان
250000 تومان
110000 تومان
180000 تومان
120000 تومان
180000 تومان
280000 تومان