شهر برج و مه
رسم است که نخستین کتاب هر نویسندهی جوانی را، چه مجموعهداستان باشد و چه رُمان، از سر همدلی میخوانند و ضعفهای آن را بهدیدهی اغماض مینگرند و بیشتر دنبال نقاط مثبتش میگردند تا سر آخر بگویند: فلانی در کارهای آیندهاش نشان خواهد داد که نویسندهی قابلی است. اما دربارهی نخستین مجموعهداستانِ آرمان صالحی که با عنوان «شهر برج و مه» از سوی انتشارات افراز منتشر شده، اساساً نیازی به این تعارف تکهپارهکردنها نیست. البته اصلاً مسئله این نیست که او همین حالا نویسندهی قابلی است یا بهاحتمال زیاد در آینده نویسندهی قابلی خواهد شد. فارغ از همهی اینها، احساسی که با یک بار خواندنِ این مجموعهداستان به خواننده دست میدهد، این است که بیش از هر چیز دیگری با یک نویسنده سروکار دارد. بهعبارت دیگر، صالحی در این مجموعه نشان داده که قادر به خلق جهانی داستانی از آنِ خود است؛ جهانی که با جزءجزء آن آشناست و در سطرسطر داستانهای خود میکوشد آجری روی آجرهای جهان داستانیاش بگذارد. «شهر برج و مه» به سه فصل تقسیم شده است. در فصل اول، داستانهای «شهر برج و مه»، «عددبازی» و «قصهگوی زائد» با درونمایهی وسواس و در فصل دوم، داستانهای «اع-ت-صام سه بخش نیست»، «ماشینهای شبانه»، «مدارک شبانه» و «لجن» با درونمایهی تحقیر گنجانده شده و فصل سوم به مقالهای دربارهی فرم مجموعهداستان در ادبیات داستانی ما اختصاص دارد. با این همه، میتوان گفت در هر سه فصل رگههایی از وسواس راوی، چیزها و آدمهای تحقیرشده، و نوعی دید تحلیلی، نکتهسنج و جزءنگر دیده میشود. توضیحاتی که صالحی در ابتدای هر فصل دربارهی داستانهای آن میدهد، همچون فصل پایانی کتاب نشان میدهد او از آن دست نویسندههایی نیست که تنها داستانش را مینویسد و همین که نقطهی پایانی کار را گذاشت، خود را از شر آن خلاصشده میبیند، بلکه به نظر میرسد چندان در بند کلمه به کلمهی آن میماند که انگار بعد از پایانیافتن داستان هم به نوشتن ِ آن ادامه میدهد. معمولاً در اینگونه مواقع میگویند باید دید این نویسندهی جوان در داستانهای آیندهی خود به چه مسیری خواهد رفت، اما خب، صالحی در همین کتاب نخست خود چنان گام محکم و بلندی برداشته که به نظر میرسد باید آن سؤال را جور دیگری پرسید: آیا ما میتوانیم در مسیری گام برداریم که به جهان تازهکشفشدهی صالحی میرسد؟ در ادامه بخشی از ابتدای داستانِ «لجن» را با هم میخوانیم: «داستان اینطور شروع میشود. در یک عصر پاییزی یا بهاری یا هر چیزی شبیه این، یکی که برایت مهم است، به تو میگوید لجن. میگوید حقیر و ناچیز. و تو سعی میکنی فکر کنی فقط برای او لجنی. مهم نیست. فقط برای یک انسان، بیارزش و لجنی. این یک اتفاق معمولی است. اما چون برایت آدم مهمی است، سعی میکنی قانعش کنی که لجن نیستی. واکنشهای عجیب، حرفهای عجیب، سکوتهای بیموقع.»
نظرات کاربران در مورد کتاب شهر برج و مه
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
180000 تومان
200000 تومان
180000 تومان
280000 تومان
220000 تومان
180000 تومان
40000 تومان
150000 تومان
110000 تومان
250000 تومان
110000 تومان
180000 تومان
120000 تومان
180000 تومان
280000 تومان