ایکارها ترانه می خوانند*

Alternate Text
نام کتاب: ایکارها ترانه می خوانند*
نوبت چاپ: 1
نام نویسنده: مجید فروتن
نام مترجم:
شابک:
تیراژ:
تعداد صفحات: 78
دسته: شعر امروز ایران
نام انتشارات: انتشارات افراز
قیمت: 200000
توضیحات

در فروردین سال 1354، در صفحه‌ی «تجربه‌ی شعر» هفته‌نامه‌ی تماشا که زیر نظر رادیو و تلویزیون ملی ایران منتشر می‌شد، شعرهایی از مجید فروتن به چاپ رسید که نشان می‌داد جهان شعری مشترکی با شاعرانی همچون بیژن الهی، بهرام اردبیلی و به‌ویژه هوشنگ چالنگی دارد، گرچه از زبان شعری خاص خودش بهره می‌برد. آن گروه از شاعران امروز بیشتر با عنوان «شعر دیگر» شناخته می‌شوند و نام فروتن نیز بیشتر چنین عنوانی را به یاد می‌آورد. فروتن در 1325 در زردکوه بختیاری به هنگام کوچ پاییزه‌ی ایل به دنیا آمد، نخستین شعرش در 1343 در مجله‌ی تهران‌مصور منتشر شد، سال بعدش فرصت دوستی و آشنایی با چالنگی دست داد، بعد همکاری خود را با مجله‌ی خوشه و به‌عنوان شاعری نیمایی آغاز کرد، جلوتر در مسافرت‌هایی که در اواخر دهه‌ی چهل به تهران داشت، با الهی آشنا شد، و در ابتدای دهه‌ی پنجاه نخستین کتاب خود را منتشر کرد که البته شعر نبود؛ کتابی بود در زمینه‌ی تحقیقات اجتماعی، تاریخی و مردم‌شناسی به نام «پژوهشی در گتوند». نخستین کتاب شعرش سال‌ها بعد فرصت انتشار یافت؛ «صدایی دیگر»، 1379، و نهایتاً در یکشنبه‌شب 26 آبان 1392 پس از تحمل دوره‌ی طولانی بیماری در شهر فارسان درگذشت. «ایکارها آواز می‌خوانند» دومین مجموعه‌شعری است که از فروتن منتشر می‌شود؛ گرچه پس از مرگِ شاعر. کتاب‌، شعرهایی از دوره‌های مختلفِ شاعر را دربرمی‌گیرد؛ از شعری که در سال 1348 نوشته شده، تا شعری متعلق به سال1383 ؛ گو اینکه بیشتر شعرهای مجموعه فاقد تاریخ نگارشند. شعرهای فروتن در این دفتر کمابیش به همان تخیل غافلگیرکننده‌ای تکیه می‌کنند که نزد دیگر شاعرانِ «شعر دیگر» نیز دیده می‌شود. در این باره به‌طور خاص می‌توان به ارتباط نزدیکِ این شعرها با تجربه‌های شعری چالنگی اشاره کرد: هر دو تا حد امکان می‌کوشند دریچه‌های شعر خود را به روی آن بکری و تازگی پایان‌ناپذیری گشوده نگه دارند که زندگی اهالی زاگرس را از خود انباشته است، و در عین حال نیم‌نگاهی هم به مضامین اسطوره‌ای دارند. شاید اینکه فروتن در ابتدای یکی از شعرهای همین مجموعه می‌پرسد: «ای ابر چگونه دریابمت/ فراز هستی و نیستی؟»، سؤالی باشد که او در تمام طول زندگی و شاعری خود به آن اندیشیده است. یکی از شعرهای کوتاهِ مجموعه‌ی «ایکارها آواز می‌خوانند» را که از سوی انتشارات افراز منتشر شده، با هم می‌خوانیم:

 

«زخمی تازه»

من اگر میان این هوای ایستاده

به دست‌های تو بنگرم

از یاد نخواهم برد

که یافتن

زخمی تازه است.

آه

چرا

همیشه تازگی صدای زخم می‌دهد؟

نظرات کاربران در مورد کتاب ایکارها ترانه می خوانند*

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید