تئاتر ایران در گذر زمان ۱۰: تماشاخانهی تهران بهروایت داریوش اسدزاده
یادگار نصر
سیدعلی نصر در سپیدهدمان تئاتر مدرن در ایران حضوری محوری و مهم دارد. او در واپسین سالهای سلطنت رضاشاه همهی تلاش خود را برای تثبیت موقعیت تئاتر در کشورمان به خرج میدهد. این تلاشها نتیجه میدهد و در زمستان ۱۳۱۷ کمیسیون نمایش در کنار دیگر کمیسیونهای سازمان تازهتأسیس پرورش افکار موجودیت مییابد. این نخستین گام نصر در جهت ورود تئاتر به بدنهی دولت بود. یک سال بعد، نصر گام دوم خود را با تأسیس هنرستان هنرپیشگی برمیدارد؛ جایی که زیر نظر کمیسیون نمایش فعالیت میکرد و قرار بود برای اولینبار مرکزی برای آموزش تئاتر در کشورمان باشد. اما مهمترین اقدام نصر و سومین و بلندترین گامی که در تئاتر ایران برداشت، تأسیس تماشاخانهی تهران بهعنوان نخستین تماشاخانهی دائمی کشور بود. غلامحسین دولتآبادی و اعظم کیانافراز در کتاب «تماشاخانهی تهران» با داریوش اسدزاده به گفتوگو نشستهاند تا پرتو دیگری بر تاریخ پرپیچوخم آن بیندازند. کتاب که دهمین مجلد مجموعهی «تئاتر ایران در گذر زمان» محسوب میشود، ماحصل بیش از صدساعت گفتوگو با اسدزاده است؛ شخصیتی که بازی درخشانش در سریال بهیادماندنی «خانهی سبز» در خاطر همهی ما ثبت شده است. اسدزاده حضورش در دنیای بازیگری را با ثبتنام در هنرستان هنرپیشگی آغاز کرد، سپس به تماشاخانهی تهران رفت و بهعنوان بازیگر، کارگردان، نویسنده و مدیر داخلی در آنجا فعالیت داشت. دوران اوج تماشاخانه قطعاً در دههی بیست رقم خورد، زمانی که فضای سیاسی و اجتماعی نسبتاً بازی حاکم بود، اما بعد از کودتا بهتدریج روزگار افول آن آغاز شد، چنانکه از زمانی به بعد، دیگر از تئاتر و اهداف بالای نصر خبری نبود و هرچیزی که تماشاگر را جذب میکرد و به گیشه رونق میداد، از رقص و آواز گرفته تا آکروبات و شعبدهبازی، جای تئاتر روی صحنه اجرا میشد. تماشاخانهی تهران با مرگ نصر در سال ۱۳۴۰ به تئاتر نصر تغییر نام داد و تا سال ۱۳۵۷ همچنان سر پا بود، گو اینکه حالا دیگر تقریباً جز ساختمان متروکه که به محاصرهی فروشندگان لوازم برقی درآمده، چیزی از آن نمانده است. «تماشاخانهی تهران بهروایت داریوش اسدزاده»، علاوه بر گفتوگو، دو نمایشنامه از اسدزاده را با عنوان «ازدواج فوری» و «نوکر زرنگ» در خود جای داده و پایانبخش آن هم بخشی است با عنوان اسناد و مدارک که شامل عکسها و نامههای شخصی و اداری بسیاری میشود. با هم فرازی از گفتوگوی دولتآبادی و کیانافراز با استاد اسدزاده را بهنقل از کتاب «تماشاخانهی تهران» میخوانیم:
با آمدن دکتر والا چه تغییرانی در برنامههای تماشاخانهی تهران ایجاد شد؟
دکتر والا نمایشنامههای شاخص اروپایی را با خود به تهران آورد. مانند زورق بیصاحب اثر کاسونا، کلید از آرتور میلر، اسکار که یادم نیست اثر کیست و بسیاری آثار دیگر. این نمابشنامهها را اجرا کرد.
از این اجراها استقبال شد؟
بله، تا زمانی که تئاتر سقوط کرد. البته روشنفکران هم استقبال خوبی میکردند.
منظورتان چه زمانی است؟
در اواسط دههی سی، سیوپنج، سیوشش.
علت این سقوط چه بود؟
رشد سینما در ایران و استقبال مردم از آن بهخاطر دوبلهشدن فیلمها و رونق فیلمفارسی. در نتیجه تماشاچی تئاتر کم و کم و کمتر شد و کار تئاتر به سختی افتاد.
خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف
http://ebook.afrazbook.com
نظرات کاربران در مورد کتاب تئاتر ایران در گذر زمان ۱۰: تماشاخانهی تهران بهروایت داریوش اسدزاده
رخشید :
کتابنظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
580000 تومان
830000 تومان
520000 تومان
830000 تومان
770000 تومان
1100000 تومان
620000 تومان