ستوانِ آینیشمور
مروری بر نمایشنامهی «ستوان آینیشمور» نوشتهی مارتین مکدونا
چه کسی گربهی پادریک را کشته است؟
اگر قرار باشد دربارهی چند نمایشنامهنویس زنده و برجستهی دنیا صحبت کنیم، احتمالاً ناگزیر خواهیم بود جایی هم برای مارتین مکدونا خالی بگذاریم. هیچ تردیدی در این باره وجود ندارد که مکدونا یکی از مهمترین چهرههای نمایشنامهنویسی جهان طی دو سه دههی اخیر است. تعداد جوایز معتبری که او به خانه برده، آنقدرهاست که بهتر است قید نامبردن از تکتکشان را بزنیم. کافی است به یاد بیاوریم که آقای مکدونا تنها نویسندهای پس از شکسپیر است که چهار نمایشنامهی متفاوت از او همزمان در تئاترهای لندن روی صحنه رفته است. همین به خودی خود جایگاه مکدونا را در جهان نمایشنامهنویسی به نمایش میگذارد. خوشبختانه بهلطف ترجمهی آثار مکدونا به فارسی، این نمایشنامهنویس ایرلندی در کشورمان هم شناختهشده است. در این میان، انتشارات افراز با چاپ آثاری چون «مأموران اعدام»، «مرد بالشی» و «در بروژ» در معرفی مکدونا به جهان فارسیزبان پیشتاز بوده است. «ستوان آینیشمور» عنوان نمایشنامهی دیگری از مکدونا است که با ترجمهی زهرا جوادی از سوی انتشارات افراز روانهی بازار کتاب شده و به چاپ سوم هم رسیده است. مکدونا با این نمایشنامه نامزد جایزهی تونی در سال ۲۰۰۶ شد و در همان سال جوایزی چون آلفرد رادوک، لوسیل لورتل و اوبی را به خانه برد. همان موقع، نویسندهی گاردین دربارهی «ستوان آینیشمور» نوشت: «این نمایشنامهی مارتین مکدونا اثری است سرشار از طنز تلخ سرگرمکنندهای که در پس آن زنجیرهای از خشونت و بدبختیهای مردم ایرلند عنوان میشود... یک نمایشنامهی بینظیر با موضوعی کاملاً جدی که نویسندهی آن تحت تأثیر سبک گروه طنز مونتیپایتونها قرار گرفته است.» ماجرای «ستوان آینیشمور» از این قرار است که پادریک، مرد جوان و خوشتیپی اهل جزیرهی آینیشمور، وقتی از ایرلند شمالی برمیگردد، متوجه میشود گربهی محبوبش را در جادهای متروک در جزیره زیر گرفتهاند. پادریک که دیوانهوار این گربه را دوست دارد، طوری که درست به همین دلیل نتوانست به عضویت ارتش جمهوریخواه ایرلند دربیاید، زمین و زمان را زیر پا میگذارد تا بفهمد کار چه کسی بوده است. با هم فرازی از این نمایشنامه را میخوانیم:
پادریک پس، حالا که من یه دیوونهی زنجیری کثافتام، بذار ببینم با یه مدل موی جدید چطوری.
پادریک از جیبش یک چاقو بیرون میآورد و شروع به تراشیدن موهای دیوی میکند.
دیوی نه، موهام نه! این کارِت ثابت میکنه واقعاً یه دیوونهی زنجیری کثافتی!
پادریک آخه میترسم یهوقت گلوله از تو موهات رد شه، زلفاتو پریشون کنه.
دانی اه، ما رو نکش، پادریک. مام نمیخواستیم توماسکوچولو بمیره.
پادریک توماسکوچولو رو به تو سپرده بودم. تنها دوستم تو این پونزده سال رو، سپرده بودماش به تو اونوقت...
دیوی پونزده سال؟ خیلی خوب عمر کرده، پادریک. آخ!
پادریک حالا دیگه توماسکوچولو مرده. این تنها واقعیتیه که تو این محکمه وجود داره.
دانی کدوم محکمه؟
دیوی این وقایعی که تو میگی هم درسته هم چیزی رو اثبات نمیکنه.
خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف
http://ebook.afrazbook.com
نظرات کاربران در مورد کتاب ستوانِ آینیشمور
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
200000 تومان
200000 تومان
180000 تومان
180000 تومان
200000 تومان
200000 تومان
170000 تومان
180000 تومان
120000 تومان
120000 تومان
250000 تومان
120000 تومان
110000 تومان
200000 تومان
180000 تومان