نظارت دقیق قطارها

Alternate Text
نام کتاب: نظارت دقیق قطارها
نوبت چاپ: 4
نام نویسنده: بهومیل هرابال
نام مترجم: عدنان غریفی
شابک: 978-964-243-671-2
تیراژ: 1100
تعداد صفحات: 120
دسته: رمان
نام انتشارات: افراز
قیمت: 200000
توضیحات

مروری بر رمان «نظارت دقیق قطارها» نوشته‌ی بهومیل هرابال

مقاومت در برابر نازی‌ها، به‌شیوه‌ی آقای سوزنبان

 

 

بهومیل هرابال، نویسنده‌ی سرشناس چک، در ایران بیش‌تر با رمان «تنهایی پرهیاهو» که با ترجمه‌ی پرویز دوایی منتشر شد، می‌شناسند. با این حال، در سال‌های اخیر کتاب‌های بیش‌تری از این نویسنده به فارسی ترجمه و روانه‌ی بازار کتاب شده است. از جمله می‌توان به رمان «نظارت دقیق قطارها» اشاره کرده که با ترجمه‌ی عدنان غریفی از سوی انتشارات افراز به چاپ رسیده، رمانی که همچون دیگر آثار هرابال، استقبال مخاطبان ایرانی را به دنبال داشته، چنان که تاکنون در چهار نوبت چاپ شده است. داستان این رمان از زندگی شخصی نویسنده برگرفته شده است. هرابال مشغول تحصیل در رشته‌ی حقوق بود که آتش جنگ جهانی دوم به کشور او رسید و چک در همان ابتدای جنگ به اشغال نازی‌ها درآمد. این بود که رویای تحصیل هرابال به باد رفت و جای خود را به سوزنبانی در راه‌آهن داد. داستان «نظارت دقیق رمان‌ها» نیز بیش‌و‌کم به این تجربه‌ی شخصی هرابال مربوط می‌شود. این رمان ماجرای سوزنبانی را به تصویر می‌کشد که در دوره‌ی سلطه‌ی نازی‌ها در خط راه‌آهن چک مشغول کار است، با این همه، به هزار و یک حیله و ترفند می‌کوشد در آمد و شد قطارهای آلمانی اخلال ایجاد کند؛ نوعی مقاومت در برابر نیروی اشغالگر خارجی. بعدها این رمان دستمایه‌ی اقتباس سینمایی قرار گرفت و از قضا اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان را برای سینمای چکسلواکی به ارمغان آورد. از دیگر آثار هرابال می‌توان به «مرواریدی در اعماق»، «هواداران»، «درس‌های حرکت موزون برای شاگردان مسن و پیشرفته» و «اعلان فروش خانه‌ای که دیگر میل ندارم در آن زندگی کنم» اشاره کرد. هرابال که در ۲۸ مارس ۱۹۱۴ به دنیا آمد، نزدیک به ۸۳ سال زندگی کرد و عاقبت در ۳ فوریه ۱۹۹۷، زمانی که داشت از پنجره‌ی آپارتمانش در طبقه‌ی پنجم به کبوترها غذا بدهد، ناگهان سقوط کرد و در جا درگذشت. با هم فرازی از «نظارت دقیق قطارها» را می‌خوانیم:

 

وسط ریل‌های راه‌آهن ایستاده بودم که حس کردم کسی دارد به من نگاه می‌کند. وقتی برگشتم، چشم‌هایم با چشم‌های زن رئیس ایستگاه که داشت مرا از پنجره‌ی باز زیرزمین نگاه می‌کرد، تلاقی کردند. او آن‌جا در تاریکی بود، به غاز نرش غذا می‌داد و به من خیره شده بود. او دوست داشت شب‌ها به دفتر بیاید و با ما بنشیند. او مشغول بافتنِ یک رومیزیِ بزرگ بود و از این کارِ قلاب‌دوزی و بافندگی‌اش چه آرامشی برمی‌خاست. هر لحظه از زیر انگشتانش گُل‌ها و پرنده‌های بیشتری ظاهر می‌شدند و روی میز تلگراف روبه‌رویش، یک‌جور کتاب کوچک داشت و گاه‌گاهی روی آن خم می‌شد تا دستورات بعدی را در مورد استفاده از نخ دریافت کند، انگار داشت گیتار می‌نواخت و درس‌ها را از دفتر نتِ روبه‌رویش می‌گرفت.

 

 

خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف

http://ebook.afrazbook.com

 

نظرات کاربران در مورد کتاب نظارت دقیق قطارها

برای این کتاب هنوز نظری ثبت نشده است
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید