تمام بندها را بریدهام
«وقتی قرار است از خودت بگویی یا بهاجبار بخواهی از اثری بنویسی که بهنحوی به تو مربوط است، کار سخت میشود؛ آنوقت چارهای نمیماند جز کلکزدن، طفرهرفتن. مثل همین حالا که موقعیتی خلق کردهای که ظاهراً به تو –بهعنوان نویسنده- میپردازد، اما خود از آن خالی است. و مگر نقش هنر و ادبیات امروزمان چیزی جز این است!» توضیحی که سیاوش گلشیری در پشت جلد رمانِ «تمام بندها را بریدهام» از کار خود ارائه میدهد، گرچه همانطور که میبینید، خیلی شفاف و روشن نیست و بهقول خودش گونهای طفرهروی محسوب میشود، اما تکلیف خواننده را از همان ابتدا با رمانی که در دست دارد، روشن میکند، البته بهشرط اینکه خوانندة محترم قبل از خواندن رمان نگاهی به پشت ِ جلد آن و نوشتة مؤلف بر آن بیندازد. «تمام بندها را بریدهام» که از سوی انتشارات افراز منتشر شده و به چاپ دوم هم رسیده، رمانی است که سراغ موقعیتهای ناپایدار و لغزان و شکننده میرود؛ موقعیتهایی که بهآسانی نمیتوان دربارهشان نوشت و حرف زد. البته در بادی امر سروکار خواننده با داستانی پیچیده نخواهد بود؛ از یک سو زندگی فرهاد و رویا غرق در آشوبی است که گریزی از پایاندادن به آن نیست و از سویی دیگر، ریرا که بهواسطة رابطهای تعریفنشده با فرهاد به میانة این آشوب پرت میشود، چاره را در دوری و انزوایی خودخواسته میبیند. رمان سه بند دارد و هر بند به نام یکی از این سه کاراکتر نامگذاری شده است. بند فرهاد و بندِ ریرا از زاویهدید این دو روایت میشود و بند رویا به دفترچة خاطرات روزانة او اختصاص دارد. گو اینکه در این میان آدمهای دیگری هم به این قصه سرک میکشند، مثل بانو، زهره و بهروز، اما بار اصلی متن را همان سه شخصیت اصلی میبرند. «تمام بندها را بریدهام» از این نظر داستان شلوغ و پرجمعیتی نیست، اما نویسنده با تمرکز بر همین شخصیتهای اندک کوشیده است تصویری از زندگی ِ شکنندة نسلی را ارائه کند که از تجربة زیستة چندان غنی و پرباری برخوردار نیستند و خود را در برابر خردهنسیمی که گاه و بیگاه میوزد، بیپناه میبینند. گویی همة زندگی اجتماعی این نسل در روابطی خلاصه میشود که خود چندان درکِ روشن و مشخصی از آنها ندارند. شاید این چندخطی که رویا در دفترچة خاطرات خود دربارة فرهاد نوشته، گویای سرگذشت چنین نسلی باشد: «فرهاد توی این دو سه ماهی که بیکار شده، دیگر درست و حسابی خودش را خانهنشین کرده. هیچرغبتی هم نشان نمیدهد که کار دیگری برای خودش دستوپا کند. همهاش توی خانه است. اگر هم بزند بیرون، یا برای خریدن سیگار است یا کتاب. فکر کنم شندرغازی هنوز ته حسابش هست. امروز و فرداست که آن هم تمام شود. تا کی میخواهد به این وضع ادامه دهد، نمیدانم.»
نظرات کاربران در مورد کتاب تمام بندها را بریدهام
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
180000 تومان
200000 تومان
180000 تومان
280000 تومان
220000 تومان
180000 تومان
40000 تومان
150000 تومان
110000 تومان
250000 تومان
110000 تومان
180000 تومان
120000 تومان
180000 تومان
280000 تومان