همهچیز فرومیپاشد
در کرانهی رود شرقی نیجر در غرب قارهی آفریقا روستایی هست به نام موفیا، با مردمانی که سالهای سال بنا بر سنتها و آیینهای_بومی خود زیسته و روزگار به سر آورده بودند؛ مردمانی که خوشیها و ناخوشیها، قهرمانها و ضدقهرمانها، و بیمها و امیدهای خاص خودشان را داشتند، اما انگار بنا نبود چرخ فلک همواره بر این مدار بچرخد. وقتی استعمارگران و مبلغان مذهبی قدم به خاک آفریقا گذاشتند، احتمالاً اهالی این روستای کوچک روحشان هم خبر نداشت که چه سرنوشتی در انتظارشان خواهد بود، اما خب، این فاتحانی که از جهانی دیگر میآمدند، دیر یا زود، سر وقت آنها هم رفتند و اتفاقی که افتاد، همانی بود که چینو اچهبی، نویسندهی برجستهی نیجریهای و برندهی جایزهی بینالمللی بوکر سال 2007 در نام نخستین رمانِ خود، «همهچیز فرومیپاشد»، آن را خلاصه و موجز به بیان درآورده است. و تازه این فقط نامِ رمان است؛ خودِ رمان تصویری دقیق و درعین حال تکان دهنده از این فروپاشی به دست داده است. درواقع، تنها «اوکنک»، شخصیت اصلی رمان نیست که این فروپاشی را از سر میگذراند؛ نهادهای_اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی آن جامعه کوچک روستایی نیز همزمان با ورود استعمارگران و مبلغانمسیحی در مسیر همین فروپاشیِ درونی گام برمیدارند. اما رمان تحسینشدهی اچه بی که با ترجمهی کامروا ابراهیمی و از سوی انتشارات افراز منتشر شده، تنها در ارائهی تصویر فروپاشیِ جامعهای سنتی در اثر ِ ورود عناصر بیگانه خلاصه نمیشود؛ او درعینحال کوشیده است روایت مسلطی را که از جوامع آفریقایی پیش از استعمار وجود دارد و غالباً این جوامع را غرق در توحش و بدویت به نمایش میگذارد، کنار بزند و نشان بدهد آنها نیز شیوههای فکری خاص خودش را داشتهاند؛ تفکراتی که از قضا با ورود استعمار از یاد رفته و جای خود را به توحش و بدویتی بخشیده که بهغلط به این جوامع نسبت دادهاند. آنچه رمان چینوا اچهبی را خواندنی میکند، تضادهایی است که میان افکار جدید استعمارگران و جامعهای عمیقاً سنتی به وجود میآید؛ با این همه، نویسنده جای اینکه بهنوعی بومیگرایی بغلتد، از منظری کاملاً مدرن و در چارچوب رمانی خواندنی، نوری دیگر بر این تضادها میتاباند. با هم پارهای از این رمان را میخوانیم: «به اکنکو نقشهی زمینی را دادند که قرار بود در آن منزلش را بسازد و دو سه قطعه زمین دیگر که در آن کشاورزی کند. با کمک اقوام مادرش یک اُبی برای خودش و سه کلبه برای زنهایش ساخت. بعد خدایان شخصی و نمادهای پدران مرحومش را مستقر کرد. هر یک از پنج پسر اُچندو سیصد سیبزمینی کمک کردند تا پسرعمهشان بتواند مزرعهاش را بکارد. چیزی به فصل کشتوکار نمانده بود. اولین باران که میزد، زراعت شروع میشد.»
نظرات کاربران در مورد کتاب همهچیز فرومیپاشد
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
250000 تومان
220000 تومان
550000 تومان
720000 تومان
180000 تومان
650000 تومان
120000 تومان
350000 تومان
450000 تومان
250000 تومان
220000 تومان
680000 تومان
90000 تومان
250000 تومان
900000 تومان