یک روز ارس گردم

مروری بر مجموعهداستان «یک روز ارس گردم» نوشتهی فاطمه باباخانی
کوتاه از ارس
معمول است که میگویند: ادبیات را باید با معیارهای کیفی سنجید و نه با معیارهای کمی. منظورشان هم این است که بلندی و کوتاهی یک داستان در مقابل کیفیت آن اهمیتی ندارد. چه بسیار رمانهای قطور که از ارزش ادبی چندانی برخوردار نیستند و چه بسیار داستانهای بسیار کوتاهی که گرچه یکی دو صفحه بیشتر نیستند، اما از آثار درخشان ادبیات جهان به حساب میآیند. با همهی این حرفها، گاهی کمیت آثار ادبی چیزی را دربارهی کیفیت آن با ما در میان میگذارد. بهعنوان مثال، مجموعهداستان «یک روز ارس گردم» را در نظر بگیرید؛ این مجموعه که ۹۶ صفحه بیشتر ندارد، ۱۶ داستان کوتاه از فاطمه باباخانی را در خود جای داده است. همین امر به خودی خود به ما میگوید با داستانهای بسیار کوتاهی سروکار داریم؛ داستانهایی که بیش از آن که فرصت پیداختن قصهای پرپیچوخم را داشته باشند، به شکل روایت توجه نشان میدهند و میکوشند با تکنیکهای متنوعی که به خدمت میگیرند، خواننده را با خود همراه کنند و در فضای داستان قرار دهند. وارد داستانهای باباخانی که میشویم، چیزهای بیشتری دستگیرمان میشود. مثلاً با خواندن چندتایی از داستانهای او متوجه میشویم هرجا پای راوی اول شخص در میان باشد، حتماً زن است و آنجا هم که راوی سوم شخص است، باز سروکار ما با مسائل زنان است. در واقع، باباخانی کوشیده است ضمن اینکه تجربههای فرمی تازهای را در داستانهایش پی بگیرد، نیمنگاهی هم به دور و اطراف خودش داشته باشد. از این نظر، داستانهای او هم از غنای تکنیکی برخوردار است و هم دید اجتماعی دارد. شاید همین ویژگیها باعث شد این مجموعهداستان که از سوی انتشارات افراز به چاپ رسید، به فهرست نامزدهای دریافت سیزدهمین و چهاردهمین دورهی جایزهی مهرگان ادب در سالهای ۹۰ و ۹۱ راه یابد. با هم فرازی از داستان «آکواریوم» از مجموعهی «یک روز ارس گردم» را می خوانیم:
از خواب پریدم. دیدم بهاندازهی کف دستهای فردوس صورتم سرخ شده و تنم کبود. و مرواریدهای بیشماری دیدم که توی حبابها بالا میآمدند و تا سطح آکواریوم میرسیدند، میترکیدند و دوباره میسریدند ته آکواریوم. نوک پا ایستادم جلو آکواریوم، دستم را بردم توی آب. حباب ترکید و مروارید غلتید توی دستم. گرم بود. ناگهان آب شد. مزهاش کردم، شور بود.
چشمهایم را بستم و تهمینه را دیدم که میگریست. گهوارهی خالیام را میتکاند و ماهیماهی میکرد و میگریست. لبش ترک خورده بود و خونی شده بود. سرانگشتهاش میسوخت بس که حواسش پرت شده و سوزن رفته بود بهشان. چشمهاش میسوخت. تنش میسوخت. دلش میسوخت. انگار که آتش گرفته. و خودم را دیدم. سرم روی زانویش بود و تنم کبود.
خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف
http://ebook.afrazbook.com
نظرات کاربران در مورد کتاب یک روز ارس گردم
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید

180000 تومان

40000 تومان

120000 تومان

140000 تومان

50000 تومان

180000 تومان

350000 تومان

180000 تومان

200000 تومان

180000 تومان

57000 تومان

280000 تومان

220000 تومان

40000 تومان

180000 تومان