شایعات
مروری بر نمایشنامهی «شایعات» نوشتهی نیل سایمون
زخمخوردهای در میان جمع
بسیار کم اتفاق میافتد که نویسندهای هم از اعتبار و جایگاه بالا نزد منتقدان برخوردار باشد و هم دل مخاطبان خود را برده باشد، اما اگر نویسندهای به چنین مؤفقیتی دست یابد، نشان داده است که نهتنها به پیچ و خم کار خود آشناست، بلکه همچنین نبض زمانهاش را گرفته و صدای ضربان آن را بهخوبی شنیده است. نیل سایمون را بیتردید میتوان از جملهی چنین نویسندگانی به شمار آورد. در میان نمایشنامهنویسان طنزپرداز چند دههی اخیر بهسختی میتوان کسی را پیدا کرد که همچون آقای سایمون روی لب مردم و منتقدان لبخند رضایت را نشانده باشد. از این نظر، جای خوشبختی دارد که آثار سایمون در سالهای اخیر به فارسی برگردانده شده و نمایشنامههای جستوجوگر و بازیگوشانهی این نویسندهی آمریکایی در کشور ما هم بیشوکم جای خود را باز کرده است. «خنده در طبقهی بیستوسوم»، «کلهپوکها» و «گمشده در یانکرز» از جمله آثار سایمون است که از سوی انتشارات افراز روانهی بازار کتاب شده است. در این میان، نباید نمایشنامهی «شایعات» را نیز از قلم انداخت که با ترجمهی بهروز محمودی بختیاری و مینا رضاپور از سوی همین انتشارات به چاپ رسیده است. این نمایشنامه که تا سال ۱۳۹۶ به چاپ پنجم رسیده، از مهمترین و کمیکترین آثار سایمون قلمداد میشود. در این نمایشنامه، با گروهی مواجهایم که قرار است در خانه ییلاقی دوستشان چارلی (که معاون شهردار نیویورک است)، جمع شوند تا دهمین سالگرد ازدواج او را جشن بگیرند. ولی به هنگام رسیدن به خانه، متوجه میشوند که خدمهی منزل آنجا را ترک کردهاند، همسر صاحبخانه حضور ندارد، و خود صاحبخانه هم بهسمت خود شلیک کرده و از ناحیهی گوش زخمی شده است. از این لحظه به بعد، تمامی شخصیتها تلاش میکنند تا برای حفظ موفقیت خود و دوستشان، اتفاق رخ داده را از پلیس و رسانهها مخفی نگه دارند. با هم فرازی از این نمایشنامه را میخوانیم:
کلر میتونی یکی از پیرهنهای چارلی رو قرض بگیری.
کن اون دو سایز از من بزرگتره.
کلر ببین، اگه چارلی یه بانداژ بزرگ روی گوشش داشته باشه و مایرا هم تو جشن نباشه، اونوقت دیگه کسی به سردست پیراهن تو توجه نمیکنه.
لنی میذاری حرفشو تموم کنه؟ [به کن] چارلی به تو چیزی نگفت؟ نگفت چرا این کار رو کرده؟
کن حتی یه کلمه هم نگفت. تقریباً بیهوشه.
لنی یادداشتی، چیزی نگذاشته بود؟
کن یه تیکه کاغذ تو دستش بود. سعی کردم اون رو از دستش بگیرم، اما پارهاش کرد و انداختش تو دستشویی. قبل از اینکه بتونم بهش برسم، سیفون رو کشید.
کلر همچین چیزی نیست، من که چیزی نشنیدم.
لنی [به کن] به پلیس خبر دادی؟
کن نه. فقط به دکتر زنگ زدیم. بهش گفتیم که از پلهها افتاده پایین و چون آسیب ندیده بود، نخواستم که این اتفاق رو علنی کنم.
خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف
http://ebook.afrazbook.com
نظرات کاربران در مورد کتاب شایعات
ریما :
خریدنظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
200000 تومان
200000 تومان
170000 تومان
180000 تومان
120000 تومان
120000 تومان
250000 تومان
120000 تومان
110000 تومان
200000 تومان
180000 تومان
250000 تومان
200000 تومان
200000 تومان
520000 تومان