مرداب سایهها
چُرتخوابِ زیر سایهی توت کهنسال برایم رؤیایی دستنیافتنی شده بود. یادم آمد روزهای سوختهای که بر باد رفته بودند با چندهزار واژهی سُربی اخته و مشتی کلمههای پوچ و بیهوده. و بعد، دویدن در سراب هیچها و رسیدن به جایی که نمیخواستی حتا فکرش را بکنی. یاد آشنا و عزیزی را زیر پردههای خودخواهی و لجاجت عادلانه، پنهان کردن. به تیرِ نرم آهنگ مادر، وقتی از دل برمیآمد، و با نالههایی ـ دعا و نفرین ـ در دهلیزهای تنگ و بنبست گوشهایم... سواران تیزپای روزهای دیگری که میرسیدند و بر باد میرفتند. و من باز هم، ایستاده و مغرور چون گرگ سنگی با دیدگان خیره به ناکجای کجاها؛ به غروب لحظاتی که برای از دست دادنشان هیچ عجلهای نداشتم که بعدِ من، همه آوار میشوند همینجا، در بیتوتهگاهم با ترس و ندامت. و لااقل باورم شود، یک بار دیگر خواهم رفت و باز خواهم آمد. در دل به این امید واهی که حیوان سنگی تکانی نخواهد داد به خود و بار دیگر، زیر شکم دایرهمانندش خواهم خفت...
نظرات کاربران در مورد کتاب مرداب سایهها
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
180000 تومان
40000 تومان
120000 تومان
140000 تومان
50000 تومان
180000 تومان
350000 تومان
180000 تومان
200000 تومان
180000 تومان
57000 تومان
280000 تومان
220000 تومان
40000 تومان
180000 تومان