دزد
... گفت که دلش میخواد بره ارمنستان. گفت نامزدش اونجاییه. گفت توی یه مهمونی خونوادگی با نامزدش آشنا شده. گفت که نامزدش میگه عاشق ایرانم. گفت که بهش گفتهم اینجا دیگه چیزی واسه عاشقی وجود نداره. گفت که حتا گفته: اینجا آدم عجیب تنها و تنها و تنهاس. گفت که تنهایی رو دوس داره. گفت که توی این یه موضوع با هم اشتراک نظر دارن و برای همین میخوان زندگی کنن با هم. گفت که منتظر یک فرصت بسیار خوبه تا قال قضیه را بکنه. گفت که صبحها پاتوقم جلو بازاره. گفت اگر این وظیفه مظیفهها گیر سه پیچ ندهن میشه روزی ده دوازده تومن کاسب شد. گفت که از این ده دوازده تومن، چار تومنش، شیرین میره توی خندقِ بلای بنزین. گفت ما دولتی مولتی نیستیم و کارت و مارت بنزین هم نداریم، آزاد میخریم لیتری چارصد چوق. گفت که اگه آزادش کرده بودن سنگینتر بودن. گفت ما پولمون از پارو بالا میره ولی خودمون توی گند و گُه و کثافت دست و پا میزنیم. بعدش پرسید: شما که بهتون میاد سوات موات داشته باشین بگین همه جای عالم اینجوریه، مردم اینجوری یلهن توی دریای فلاکت؟!...
نظرات کاربران در مورد کتاب دزد
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
180000 تومان
40000 تومان
120000 تومان
140000 تومان
50000 تومان
180000 تومان
350000 تومان
180000 تومان
200000 تومان
180000 تومان
57000 تومان
280000 تومان
220000 تومان
40000 تومان
180000 تومان