وقتی بزرگ بودیم
مروری بر رمان «وقتی بزرگ بودیم» نوشتهی آن تایلر
آخرش در ۵۳سالگی...
برخی از منتقدان ادبی بر این باورند که آن تایلر بزرگترین نویسندهی زندهی حال حاضر آمریکا به حساب میآید. چنین ادعایی گرچه کمی مالبغهآمیز بهنظر میرسد، اما چندان هم دور از ذهن نمینماید. کافی است به اواسط دههی هفتاد میلادی برویم و روزگاری را به یاد بیاوریم که منتقدان بسیار برجستهای همچون جان آپدایک و گیل گادوین به نقد و تحسین آثار تایلر پرداختند، بعد کمی جلوتر بیاییم، به سال ۱۹۷۷، زمانی که «داراییهای زمینی» برندهی جایزهی آمریکن آکادمی شد، و در ادامه سال ۱۹۸۰ را مرور کنیم که کتاب «مرگ مورگان» منتشر و کاندیدای جایزهی ادبی انجمن ملی منتقدان کتاب و برندهی جایزهی کافکا شد و آنگاه سال رویایی ۱۹۸۲ را پیش چشم داشته باشیم که «شام در رستون دلتنگی» جایزهی پن/فاکنر را نصیب تایلر کرد و سال بعدش هم دو جایزهی ادبی انجمن ملی منتقدان کتاب و پولیتزر را برای او به ارمغان آورد، و همینطور یادی هم از «توریست اتفاقی» و «درسهای نفسکشیدن» کنیم که یکی در سال ۱۹۸۵ و دیگری در سال ۱۹۸۸ منتشر شد و اولی جایزهی ادبی انجمن ملی منتقدان کتاب و دومی جایزهی پولیتزر را به خود اختصاص داد. با این حساب، خیلی هم عجیب نیست که خانم تایلر بزرگترین نویسندهی زندهی حال حاضر آمریکا لقب بگیرد. او که همسرش زندهیاد تقی مدرسی، نویسنده و روانپزشک برجستهی ایرانی بوده، در کشورمان بهواسطهی ترجمههای کیهان بهمنی شناخته میشود که از سوی انتشارات افراز منتشر شده است. «وقتی بزرگ بودیم» یکی از همین ترجمههاست؛ رمانی که در سال ۲۰۰۱ انتشار یافت و یک بار دیگر خانم نویسنده را نامزد دریافت جایزهی «پن/فاکنر» کرد. تایلر در این رمان نیز سراغ دغدغهی همیشگی و درونمایهی اصلی آثارش میرود که توجه به خانواده بهعنوان نماد و سمبل جامعه است. ماجرای «وقتی بزرگ بودیم» از این قرار است که مادربزرگ پنجاهوسهسالهای به نام ربکا داویچ ناگهان درمییابد آدم دیگری شده است. ربکا پس از ازدواج تحصیلات دانشگاهی و دلمشغولیهای جوانیاش را رها کرده تا در کنار مردی که بیش از یکدهه از او بزرگتر است و از همسر سابق خود سه دختر دارد، به سعادت و خوشبختی دست یابد، اما سرانجام در ابتدای دههی ششم زندگی خود با بحران روانی روبهرو میشود. علاوه بر این رمان، از آن تایلر آثار دیگری همچون «حفرهای تا آمریکا» و «مرگ مورگان» بهترجمهی بهمنی از سوی انتشارات افراز منتشر شده است. با هم فرازی از «وقتی بزرگ بودیم» را میخوانیم:
ربکا دوباره گوشی را برداشت، اما این بار شماره تلفن دفتر ویل را گرفت. تنها سه شماره را گرفت و سپس مکثی طولانی کرد. آنقدر گوشی را نگه داشت تا عاقبت صدایی در گوشی گفت که شمارهی مورد نظر او قابل دسترسی نیست. حتی همان صدای ضبطشده – صدای آهنگین بیاحساسی که میگفت «متأسفانه»- باعث شد قلب ربکا تندتر بزند و گوشی را محکم روی تلفن بگذارد. با صدای بلند گفت: «تو یک احمقی.» بعد سریع بلند شد و از اتاق خارج شد. جلوی آینهی حمام به خودش گفت: «بله، احمق دیوانه.» در این حال مسواکش را تکان داد و از پوشش آن بیرون آورد.
پاپی گفت: «چی گفتی، بک؟»
«هیچی پاپی. مهم نیست.»
خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف
http://ebook.afrazbook.com
نظرات کاربران در مورد کتاب وقتی بزرگ بودیم
نظر خود را در مورد این کتاب بنویسید
250000 تومان
220000 تومان
550000 تومان
720000 تومان
180000 تومان
650000 تومان
120000 تومان
350000 تومان
450000 تومان
250000 تومان
220000 تومان
680000 تومان
90000 تومان
250000 تومان
900000 تومان